دانلود پایان نامه های دانشگاه ها

دانلود متن کامل با فرمت ورد- پایان نامه های دانشگاه ها

دانلود پایان نامه های دانشگاه ها

دانلود متن کامل با فرمت ورد- پایان نامه های دانشگاه ها

دانلود متن کامل با فرمت ورد- پایان نامه های دانشگاه ها
همه رشته ها : مدیریت حقوق روانشناسی حسابداری برق عمران کامپیوتر روانشناسی حسابداری مدیریت ادبیات تاریخ فلسفه فقه الهیات

کلمات کلیدی
آخرین مطالب

۹۶۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


مقدمه

منابع انسانی، ثروت و سرمایه ی اصلی و اولیه هر سازمان و یا هر کشوری را تشکیل می دهد، سایر منابع اصلی هر سازمانی در گرو تأمین منابع انسانی بوده و این بدین مفهوم است که حسن تشخیص و به کارگیری کل سرمایه ها و منابع قابل تجدید و غیرقابل تجدید و کلاً بهره برداری بهینه از منابع سازمان در گرو بلوغ فکری، توان وسعت فکر، اطلاعات و کاردانی پرسنل آن مجموعه خواهد بود بدین ترتیب می توان آموزش را مقدمه ای برای پیشرفت و کارایی یک سازمان دانست. در عصر حاضر با توجه به شتاب فزاینده ای که علم و تکنولوژی پیدا کرده، کارایی افراد تا حد زیادی بستگی به میزان آموزشی که قبل و یا در زمان اشتغال در راستای شغل خود می بینند داشته و در غیر اینصورت به دلیل پیچیدگی و همه جانبگی تغییرات از کارایی مطلوب جهت انجام وظایف خود در سازمان برخوردار نخواهند بود. شتاب و حرکتی که جوامع در نیمه دوم قرن بیستم از شیوه های کهن به سوی تغییرات تازه و قبول آن تغییرات دارند به حدی بوده که در بسیاری از اقشار جامعه اختلالات و گسست های فکری و مهارتی ایجاد نموده است. تغییر نیازها، اصلاح اهداف، تعدیل روش ها، تغییر خط مشی ها و سیاست ها، برخورد با تنگناها، افزایش یا کاهش منابع و بسیاری موارد دیگر امروزه، یادآور این نکته است که برای حفظ کارایی نظام و عوامل و اجزای آن پیوسته باید آموزش کارکنان و تطبیق دادن توانایی های آن با نیازهای جدید و مسئولیت های نو مورد توجه قرار گیرد (شهرزادی، مجیری، ۱۳۹۲، ص ۵۶۷).

از طرفی پیشرفت های روزافزون در علوم و فنون، تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تغییرات در مسیر تولیدات و خدمات سازمان ها، گسترش اهداف سازمانی، نیاز به آموزش های جدید را پدیدار می سازد. لزوم توجه بیشتر و بسیج امکانات، نیروهای زیادتری را در امر آموزش نیروی انسانی در سازمان ها ایجاب می نماید. در حال حاضر در کشور ما میلیون ها نفر در بخش های صنعتی و بازرگانی برای تأمین نیازمندی های کشور به کارهای مختلفی اشتغال دارند و با اطمینان نسبی می توان گفت اغلب این کارکنان برای انجام صحیح وظایف شغلی خود با حداقل افزایش سطح کیفیت و با کمیت کار خود نیاز به آموزش دارند. آموزش کارکنان، ضمن بهبود کمیت و کیفیت کار و عملکرد افراد، شرایط مناسب برای جایگزینی، ارتقاء و ترفیعات و چرخش های شغلی را فراهم می آورد (سعادتمند، سینایی فر، ۱۳۹۱، ص ۱۰۸).

آموزش های ضمن خدمت، از جمله آموزش های غیر رسمی است. این نکته را باید متذکر شد که زمینه ساز اصلی آموزش ضمن خدمت کارکنان، تقویت آموزش های رسمی است. در حقیقت آموزش های رسمی و آموزش های ضمن خدمت کارکنان مکمل یکدیگرند و هر دو در تشکیل سرمایه انسانی نقش اساسی دارند. اما آموزش های رسمی در واقع پیش نیاز هر نوع آموزش ضمن خدمت می باشد. آموزش و پرورش رسمی و آموزش ضمن خدمت کارکنان، اگر چه دو آموزش لازم و ملزوم هستند، لیکن در عمل بایستی با استقلال کافی برخوردار بوده و مسئولیت اجرایی جداگانه ای داشته باشند (شهرزادی، مجیری، ۱۳۹۲، ص ۵۶۸).

۲-۱-۲- مفهوم آموزش

آموزش در لغت نامه دهخدا چنین تعریف شده است : “عمل آموختن وتعلیم دادن”و یونسکو،”هدف آموزش را توسعه مهارت ها، توانایی های انجام کار، درک دانش واطلاعات مورد نیاز به وسیله سطوح نیروی انسانی به منظور ایجاد پیشرفت در تولید می داند”. آموزش کلیه مساعی وکوشش هایی است که جهت ارتقاءسطح دانش وآگاهی، مهارتهای فنی وحرفه ای و شغلی وهمچنین ایجاد رفتار مطلوب درکارکنان یک سازمان جهت آماده کردن آنان برای انجام وظایف و مسئولیتهای شغلی صورت می گیرد. آموزش از جمله رفتارهای انسانی است که کلیه افراد بشر به طور دائم و به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم به آن مبادرت می ورزند. چرا که از لحظه تولد انسان یا در حال فراگیری یا درحال آموزش دادن است. هیچ فعالیتی بدون انجام فعل وانفعال فراگیری و فرادهی صورت نمی گیرد و این امر تا لحظه مرگ انسان را همراهی می نماید. در این رابطه پیامبر بزرگ ما فرموده است «اطلبوالعلم من المهد اللحد» (متانی، حسن زاده، ۱۳۹۰، ص ۱۶۰).

در جهان امروز تکنولوژی با سرعتی غیر قابل تصور در حال دگرگونی وپیشرفت است. در گذشته زمان دوام تکنولوژِی در یک صنعت خاص سال ها ادامه می یافت و تغییر محسوسی در آن ایجاد نمی شد. ولی امروزه شاهد تغییرات روزافزون و سریع آن هستیم. کشورهایی که به این تغییرات توجهی ندارند، دیری نخواهد پایید که خود را بیگانه با آنچه در جامعه جهانی اتفاق می افتد می یابند وادامه حیات خود را با مشکلات بیشماری مواجه می بینند از این روانجام اقدامات لازم جهت تطابق وهماهنگی تمامی بخش های واحدهای صنعتی با این تغییرات در عصر حاضر یک ضرورت قطعی به شمار می رود. سازمان ها قبل از هر چیز نیازمند تامین نیروی انسانی متناسب با این تغیرات هستند. بدیهی است تکنولوژی نوین دارای ویژگی هایی است که تفاوت هایی گاه بسیار زیاد با وضعیت موجود دارد. از این رو دانش ومهارت های جدید را نیز می طلبد، آنچه در این میان ضرورت تام دارد پرداختن به آموزش و فراگیری معلومات ومهارت های مورد نیاز با این تغییرات است و در اینجاست که آموزش ضمن خدمتی که متناسب با تغییرات حاصل از این دگرگونی ها برنامه ریزی شده باشد، اهمیت پیدا می کند(سعادتمند، سینایی فر، ۱۳۹۱، ص ۱۰۹).

جهان به سرعت در حال تغییر است، که احتمال می دهیم تفکر گذشته کاملاً با امروزه متفاوت بوده است. مطالعه تاریخ جوامع انسانی از آغاز پیدایش تمدن تا به امروز گویای این واقعیت است که آموزش از جمله مقوله های ضروری وحیاتی کلیه اقوام بشری بوده وهمواره با توجه به نوع زندگی وابزار مورد استفاده ،نحوه برنامه ریزی آن تغییر یافته است. آنچه آموزش نوین را از تعلیم وتربیت سنتی مشخص ومتمایز می کند، تغییر فکر تربیت آغازی به آموزش مداوم در طول زندگی است. معنایی که واژه آموزش در دنیای کنونی دارد به مراتب بغرنج تر و وسیع تر است و فرایند فرهنگی پیشرفت و شکفتگی تمام امکانات موجود بشری را شامل می شود. آموزش صرفاً انجام دادن بعضی مقاصد وتحقق برخی آرزوها نیست، بلکه مجموعه ای است از حرفه های دشوار و فرآیندهایی که برفنون مخصوص استوار هستند. آموزش پابه پای تحولات علمی واجتماعی وحتی مقدم برآنها پیش می تازد. یکی از صفاتی را که به عصر حاضر اطلاق نموده اند«عصر آموزش» است. دنیای کنونی چنان دستخوش تغییر وتحولات تکنولوژی فزاینده ای است که آموزش با تمامی ابعادش به شکل های گوناگون در همه فضای زندگی انسان متجلی می شود. از مختصات زمان ما یکی این است که هیچ کس از فراگرفتن بی نیاز نیست. هر فرد در دوران زندگی خود به نحوی با یادگیری سروکار دارد و برای دمسازی با محیطی که پیوسته روبه رشد وتغییر است، باید آموزش ببیند. جنبه های مختلف آموزش به لحاظ ایجاد قدرت فراگیری، تجربه وتحلیل، ادامه دانش وکسب مهارت ها با هدف مرتبط ساختن فرد با جامعه وتامین احتیاجات شغلی اوحائز اهمیت است. تغییرات که بعد از هر دوره آموزشی از نظر ایجاد توانایی های ذهنی ومهارتی در فرد حاصل می شود، نقطه عطف آموزش می باشد (علوی، مکارم، نمازی، ۱۳۹۲، ص ۴۹-۴۸).

از جمله عوامل پیشرفت کشورهای صنعتی انعطاف پذیری آموزش با توجه به تغییرات تکنولوژی بوده است. گستردگی علوم وفنون از طریق اشاعه تکنولوژی، در برنامه های آموزشی وارد می گردد تا کلیه تغییرات از طریق نفوذ تکنولوژی بر آموزش انجام شود. عواملی که به نوعی از طریق تکنولوژی بر نیروی کار اثر می گذارند عبارتند از :

الف – بهره وری فنی وقابلیت اتکا وکارایی

ب – انعطاف پذیری

ج- وجود عوامل زیربنایی(پشتیبانی وخدمات)

متاسفانه امروز در بهترین دستگاه صنعتی کشور از نظر فعالیت های آموزشی، کمتر از پنج درصد هزینه ها صرف آموزش می شود، در حالی که این رقم در کشور اروپایی در مجموع حدود بیست درصد است(متانی، حسن زاده، ۱۳۹۰، ص ۱۶۱).

آموزش در صورتی که دارای هدف مشخص بوده و با برنامه ریزی دقیق دنبال شود می تواند نقش خود را در جامعه به خوبی ایفا نموده ساختار اجتماعی، سیاسی واقتصادی، را در روند تکامل وتعالی قرار دهد. توفیق در آموزش منوط به داشتن برنامه هدف دار است که در این حالت آموزش نقش خود را برآورد نیازها بخوبی ایفا می کند. به تخمین سازمان ملل «درکشورهای درحال توسعه به علت عدم برنامه ریزی صحیح و انطباق آن با نیازها، تنها ۱۰% از نیروی انسانی بالقوه در جایگاه خود مورد استفاده قرار می گیرد و از طریق ضایعات انسانی هر دم افزایش می یابد». نقش آموزش، یک نقش ایجادگری است و می تواند در کلیه شئونات اجتماعی یک نقش سازنده داشته باشد. از این جهت سرمایه گذاری نیروی انسانی که برای آینده هر مملکت در نظر گرفته می شود با نقش آموزش ارتباط کامل دارد. چرا که اگر روند توسعه با آموزش بنا شود، این بنیان می تواند جامعه را از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تکامل بخشد. توسعه اقتصادی، آموزش نیروی انسانی را در دو طبقه اساسی قرار می دهد :

۱- دستیابی به حداکثر راندمان تولید

۲- رضایت ناشی از توسعه مهارتها در خلق  یک تولید ارزشمند ومفید (کاظم پور، غفاری، ۱۳۹۳، ص ۱۶۸).

آموزش مانند سایر سرمایه گذاری ها می تواند به توسعه اقتصاد کمک کند و همانند سرمایه گذاری در امور مادی وفیزیکی، این روند نیز روی انسان انجام می پذیرد. در کتاب آموزش برای توسعه آمده است :

آموزش نه تنها یکی از حقوق اولیه واصلی انسان است، بلکه جزء اصلی توسعه اقتصادی واجتماعی نیز هست و در صورتی که برنامه ریزی آن به شایستگی انجام پذیرد، می تواند بازده اقتصادی زیادی به ویژه درکشورهای فقیر داشته باشد. ویل اسپیچ عقیده دارد که آموزش چیزی نیست به جز یک روش منظم که به وسیله آن افراد یک اجتماع مهارت وکاردانی را فقط به دلیل مخصوصی می آموزند. همچنین آموزش عبارت است از بهبود سیستماتیک ومستمر مستخدمین از نظر دانش ها و مهارت ها و رفتارها که به رفاه آنها و سازمان محل خدمتشان کمک می کند. اینطور استنباط می شود که هدف از آموزش عبارت است از ایجاد توانایی بیشتر تولید و افزایش کارایی در شغل فعلی وکسب شرایط بهتر برای احراز مقامات بالاتر(علوی، مکارم، نمازی، ۱۳۹۲، ص ۴۹).

آموزش نه تنها تاثیر مستقیم بر رشد اقتصادی دارد، بلکه در تحلیلی که ماریس(۱۹۸۲) از بررسی اطلاعات در ۶ کشور در حال توسعه ارائه می دهد، به این نتیجه می رسد که سرمایه گذاری های عمومی وقتی همراه با سرمایه گذاری های آموزش نباشد تاثیر کمتری بررشد اقتصادی خواهند داشت. با توجه به تعاریف فوق وتجزیه وتحلیل آنها به این نتیجه می رسیم که تعریف آموزش همان است که در سال ۴۶۰ قبل از میلاد توسط یکی از سوفیست های یونانی به نانم پروتاگوراس تشریح شد. وی معتقد بود که با استفاده از عقل سلیم وتربیت صحیح می توان زندگی افراد را تحت کنترل در آورد وحداکثر استفاده را از خدمات با آنان به نفع جامعه نمود (همان منبع).

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
  • ۰
  • ۰

ضرورت آموزش

اگر نگاهی گذرا به ضرورت آموزش و یادگیری از دیدگاه قرآن نماییم می بینیم که قرآن کریم که کتاب انسان ساز است بطور زیبا به اهمیت یادگیری وآموزش انسان به طور کلی اشاره نموده است. از آن جایی که خدای متعال در آیه یکم سوره علق به پیامبرگرامی اسلام(ص) امر می فرماید : که بخوان، وجود پیامبر را یک نگرانی فرا می گیرد که من یک فرد بی سواد هستم چه بخوانم از کجا بخوانم اما با توجه به اهمیتی که موضوع داشت، خدای سبحان می فرماید : بخوان به نام پروردگارت وآنچه که نمی دانستی به تو آموخت با توجه به اینکه صفات متعددی در قرآن کریم برای خداوند متعال ذکر شده است اما در این آیات اولین صفتی که خدای متعال به خود نسبت داده صفت معلمی ومربیگری وآموزگاری است و از طرفی صفات متعددی هم در قرآن کریم برای انسان به عنوان اشرف مخلوقات ذکرشده است اما اولین صفت برای انسان در همین آیات صفت آموزش گیرنده است معرفی می کند ونشانه بارز این صفت را خدای متعال در آیات ۶و۷ همین سوره (علق) متذکر شده است واگر به آیات قرآن کریم توجه بیشتری نماییم، می بینیم که معلومات به دو صورت برای انسان قابل درک می باشند : یک گروه که به صورت فطری وذاتی هستند وگروه دیگر که اکتسابی می باشند که انسان در سایه تعلیم وتربیت و با توجه به مناسب بودن شرایط، به رشد وتعالی می رسد. از این روست که آموزش برای امورات اکتسابی انسان ضرورت پیدا می کند. پیامبراکرم نیز برای آموزش و تحصیل علم ودانش تا آنجا ارزش واهمیت قائل شده که آن را از فرائض و واجبات دین شمرده، چنانکه می فرماید : «طلب العلم فریضه کل مسلم» (افضل خانی، نجابت، ۱۳۹۳، صص ۸۵-۸۴).

در گذشته، آموزش ابتدا در خانواده وتوسط مادر و پدر صورت می پذیرفت، رفته رفته با گسترش یکجانشینی و تشکیل اجتماعات کوچک روستایی آموزش بیشتر در معابد انجام می شد و بعدها مکتب خانه ها نیز به مکان های آموزش اضافه شدند، با گذشت زمان وگسترش اجتماعات بشری انسان  ها برای آموزش وپرورش فرزندان خود اقدام به تاسیس مدرسه نمودند. در واقع در این دوران یک نظام آموزشی نیز تدوین وطراحی گردید و بتدریج نظام های آموزشی به شکل های مختلف ابتدایی، راهنمایی، متوسطه وآموزش عالی شکل گرفت. این نیاز آموزشی پس از واردشدن فرد به بازار کار نیز نمایان شد یعنی فرد پس از دوره های آموزشی رسمی و دانشگاهی وقتی به شغل یا کاری مشغول می شد یکسری نواقصی از نوع تخصصی در خود احساس می نمود که باید برای رفع آن نواقص تلاش می کرد هر فردی برای رفع این نواقص به انجام کارها یا آزمایش هایی می پرداخت که ممکن بود زمان طولانی با هزینه زیاد صرف این موضوع شود. به همبن منظور در این خصوص سازمان ها به پیش بینی این موضوع پرداخته ودر جهت رفع این نواقص برآمدند و با طرح آموزش ضمن خدمت تا حدود بسیار زیادی به هدف خود رسیدند(کاظم پور، غفاری، ۱۳۹۳، ص ۱۶۸).

۲-۱-۴- آموزش کارکنان

بارون وگرینبرگ در معنی و مفهوم آموزش می نویسند: «آموزش ممکن است تعریف شود به عنوان فراگردی که بدان وسیله، کارکنان بطور نظام وار به دست می آورند وبهبود می بخشند، مهارتها وتوانایی ها ونگرش های مورد نیازشان در جهت انجام وظیفه وآموزش کارکنان طراحی می شود، برای آماده ساختن آنان به منظور انجام شغل با حداکثر اثربخشی. کرل وکوزمیت آموزش را فرایند نظام داری می دانند که بوسیله آن کارکنان مهارت ها واطلاعات را می آموزند. به هدف های پرسنلی و نگرش سازمان دست پیدا می کنند. آموزش کارکنان عبارتست از انجام یک سلسله عملیات مرتب، منظم، مداوم و با هدف و یا اهداف مشخصی که به سه منظور به کار می رود :

۱- ایجاد یا افزایش سطح دانش وآگاهی کارکنان

۲- ایجاد یا افزایش سطح دانش ومهارت های شغلی کارکنان

۳- ایجاد رفتار مطلوب و متناسب با ارزش های پایدار جامعه (Hatami, 2013, p 78).

۲-۱-۵- ضرورت آموزش کارکنان در سازمان

سازمانها ونهادهای مختلف هر جامعه ای عموماً براساس نیازهای معین شکل می گیرند وتوسعه می یابند از این رو اهداف هر موسسه ای معمولاً نشانه نیاز یا نیازهای ویژه ای است که برای ادامه حیات اجتماعی ضروری اند و تا زمانی که نیازهای مزبور باقی باشند، سازمان ها نیز به حیات خود ادامه می دهند و از طریق فعالیت های خود، در راستای برطرف کردن این نیازها گام بر می دارند. بررسی سیر شکل گیری وتحول سازمان های بشری نشان می دهد که در گذشته به علت سادگی جوامع وفناوری محدود، ساختار سازمان ها وکارکردهای آنها نیز عموماً ساده و ابتدایی بوده است. به همین دلیل هرفرد می توانست ظرف مدت کوتاهی از طریق کارآموزی یا آموزش های استاد –شاگردی برای مشاغل خاص آماده شود. با این همه به علت تغییر وتحول در ابعاد مختلف زندگی بشری، بخصوص پس از انقلاب صنعتی که چهره ویژه ای به مشاغل وحرف بخشید، آموزش استاد-شاگردی توانایی خود را برای آماده سازی افراد جهت تصدی مشاغل مختلف از دست داد. تحولاتی که در سایه اختراعات، ابداعات ونوآوری ها به منصه ظهور رسید، بر ابعاد مختلف زندگی تاثیر شگرفی گذاشت و در این بین سازمان ها به منزله نهادهای برخاسته از بطن اجتماعی ناگزیر از همگامی وهمسویی با این تحولات بودند و بدین ترتیب ساختارهای سازمانی از اشکال ساده وسنتی به سوی انواع پیچیده و تخصصی سوق یافتند و وظایف وعملکردهای آنها نیز متحول وپیچیده شدند. در چنین وضعیتی، آماده شدن برای حرفه ای معین مستلزم صرف وقت زیاد وآموزش های تخصصی بوده و بدین ترتیب آموزش کارکنان به تدریج جایگاه ویژه ای در اکثر مشاغل پیدا کرد (دانش فرد، رشیدی، ۱۳۹۲، ص ۲۸).

در حال حاضر نیز آموزش ضمن خدمت کارکنان در سازمان های مختلف از جایگاه خاصی برخوردار است ؛زیرا در چند دهه اخیر بیش از هر دوران دیگر در طول تاریخ بشری، علوم وفناوری پیشرفت نموده است. این تحول و دگرگونی به حدی است که عصر حاضر را عصر نیم عمر اطلاعات نامیده اند؛ یعنی دورانی که در هر چندسال، نیمی از اطلاعات بشری منسوخ شده، اطلاعات جدید جایگزین آن می شود. در دنیای معاصر، بیش از هرزمان دیگر، بقا و دوام سازمان ها در گروه تعادل بین روش های اجرای کار در سازمان با تغییر وتحولات ونوآوری های فراسازمانی است. این بیان به ویژه در صنایع وسازمان های تجاری معنا ومصداق بارزی می یابد؛ زیرا استفاده نکردن از فناوری جدید در سازمان  به معنای از دست دادن بازار کار ومشتریان و در نتجه اضمحلال ونابودی سازمان است. دراین میان شاید از جمله مسائلی که اکثر صاحبنظران مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در خصوص آن توافق دارند نهفته بودن کلید اصلی این تعادل در استفاده از سازوکار موثر آموزش ضمن خدمت کارکنان است. اهمیت وضرورت این تعادل وهمسویی ونیز درک ضرورت آموزش کارکنان ونقش آنها در بهبود عملکرد ودستیابی به اهداف، منجر به آن شده است که امروزه کمتر سازمان یا نهادی را می توان یافت که دارای بخش ویژه ای تحت عنوان آموزش ضمن خدمت کارکنان نباشد و در آن برنامه ریزی آموزش کارکنان به یکی از دلمشغولی های مهم مدیریت تبدیل نشده باشد. نیروی انسانی امروزه بعنوان عاملی استراتژیک مطرح است، دلیل این امر تغییراتی است که با شتاب حادث می شود. در چنین زمینه ای جایگاه بسیار مهم نیروی انسانی به عنوان طراح، سازنده وپردازنده نظام های عملیاتی و سایر منابع سازمان بیش از پیش نمایان می شود. کیفیت آن و مدیریتی که بر آن اعمال می شود عاملی اساسی در تعیین کیفیت سازگاری سازمان با شرایط تغییر خواهد بود. از سوی دیگر در سازمان های پیشرو «مبتنی براطلاعات» یا «علم گرا»ی امروز وفردا، تولیدات نهایی، تولیدات هوشیارانه وپیچیده وخدمات دانش برخواهد بود. فلذا نیروی انسانی در این جا به درونداد اصلی واساسی تبدیل می شود. در چنین وضعی بهره وری به شکل فزاینده ای مبتنی بر دانش، مهارت ها وتوانایی های عقلی انسان آموزش دیده است در این حالت دانش و بینش به عنوان مبنایی برای بهره وری به تدریج جایگزین کارآموزی و آموزش تجربی می شود. از چنین دیدگاهی، مدیریت بیشتر به توانا ساختن ربط پیدا می کند تا کنترل وبر تبلور عینی عقیده «مردم به عنوان دارایی اصلی سازمان» که باید به بهترین نحواز آن استفاده شود توسعه داده شود و به عنوان منبع انرژی خلاق سازمان مورد توجه قرار گیرد اصرار خواهد ورزید و در این مفهوم نیروی انسانی به عنوان «سرمایه انسانی» ارزیابی خواهد شد(افضل خانی، نجابت، ۱۳۹۳، ص ۸۶-۸۵).

از طرفی نیروی انسانی منبعی استراتژیک است که اهداف استراتژیک سازمان را محقق می سازد به زعم مک گریگور(۱۹۸۸) زمانی که اهداف استراتژیک سازمان با سرمایه انسانی مورد نیاز برای تولید یا نیل به نتیجه مطلوب تلفیق گردد، «مدیریت استراتژیک» مورد نیاز خواهد بود. آموزش نوعی سرمایه گذاری مفید و یک عامل کلیدی در توسعه محسوب می شود که چنانکه به درستی وشایستگی برنامه ریزی و اجرا شود می تواند بازده اقتصادی قابل ملاحظه ای داشته باشد. ارائه آموزش اثربخش در یک سازمان مدرن، مستلزم تفکرجدید، مدل های جدید، رویکردهای جدید، ابزارها و مکانیزم های جدید است. آموزش و بهسازی کارکنان اقدامی راهبردی است که در سطح فردی باعث ارزشمندی فرد، در سطح سازمانی باعث بهبود وتوسعه سازمان ودر سطح ملی وحتی فراملی منجر به افزایش بهره وری ونتایج مرتبط بعدی می شود. فلذا می توان گفت یکی از اقدامات زیربنایی که باعث کارآمدی سازمان ها می شود ایجاد یا در اختیارگرفتن وتوسعه پیوسته سرمایه انسانی از طریق آموزش وبهسازی آن است. نتیجه آنکه آموزش وبهسازی منابع انسانی امروزه به عنوان عاملی استراتژیک جهت حفظ وتوسعه سازمان مطرح است. این خصیصه ایجاب می کند که از دیدگاه نوبدان نگریسته شود وفعالیت ها واقدامات لازم براساس آن طرح ریزی، اجرا و ارزشیابی شود. از این منظر می توان گفت :

– باید به آموزش وهزینه های آن به عنوان نوعی سرمایه گذاری نگریسته شود.

– اثربخشی آموزش مستلزم طراحی و برنامه ریزی دقیق واقع بینانه است. بامبروف(۱۹۹۶) در این باره می گوید «قصور در برنامه ریزی، برنامه ریزی برای شکست است» بدین منظور لازم تست قبل از هر اقدامی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب و شکاف بین آنها به دقت بررسی وشناسایی شود.

– به اذعان اکثریت منابع موجود در زمینه مدیریت یا آموزش وبهسازی منابع انسانی، همه اعضای سازمان به تناسب موقعیت وجایگاه سازمانی خود در قبال آموزش و بهسازی منابع انسانی مسئولند با این حال مسئولیت نهایی همچنان برعهده مدیران است (Sarmad, Dehnavi, 2011, p 64).

فرهنگ وجو آموزشی سازمان عامل مهمی در اثربخشی وتوسعه فعالیت های آموزشی محسوب می شود فلذا شناسایی ابعاد و محتوای آنها و تلاش برای توسعه آن با هدف فراهم آوردن بستری مناسب برای فعالیت های آموزشی در سازمان ضروری است. مسئولیت عمده این اقدام در وهله اول برعهده مدیریت ارشد سازمان و مدیریت آموزش و بهسازی و سپس برعهده سایر مدیران است. این چگونگی در سازمان هایی که از فناوری در سطح بالایی بهره می برند و پیروزی با موفقیتشان بسته به کاربست روشهای فنون پیشرفته اجرای امور است، از اهمیت وحساسیت ویژه ای برخوردار می شود، برای مثال در نظام آموزش و پرورش با توجه به گستردگی فعالیت ونیز تخصصی بودن امور، آموزش کارکنان از امور مهم وضروری است. به همین سان در نظام ها وموسسات دیگری نظیر بانک ها، موسسات تجاری و…که پیشرفت وتوسعه آنها وابسته به جلب رضایت مشتری و ارائه خدمات بهتر است، مقوله آموزش ضمن خدمت اهمیت بیشتری می یابد. به همین دلیل در بسیاری از ممالک توسعه یافته آموزش پرسنل سازمان ها بخشی از یادگیری وآموزش مادام العمر در نظر گرفته می شود و تمام پرسنل در طی دوران خدمت خویش آموزش های معینی را برای ادای بهینه وظایف ومسئولیت های شغلی طی می نمایند. برای مثال در بسیاری از شرکت های صنعتی وتولید ژاپن، موسسات و مکان های ویژه ای برای آموزش پرسنل تاسیس شده اند وبا بهره گیری از فناوری و افکار وعقاید جدید، بهبود کیفیت عملکرد کارکنان و در نتیجه کارایی بیشتر سازمان را دنبال می نمایند. برنامه های آموزش کارکنان در یک سازمان می تواند نیاز به نیروی انسانی متخصص در آینده را نیز رفع کند و تضمینی برای حل مشکلات کارکنان باشد، “برنامه های آموزش و توسعه با توجه به نیازهای سازمان طراحی شده و افرادی را که احتمال دارد در یک یا دو سال آینده متصدی شغل بالاتر گردند، آماده می سازند .طی برنامه های آموزش و توسعه کوشش می شود تا برای شرکت کنندگان آگاهی علمی و تجربه عملی در زمینه های مورد نظر ایجاد شود، بینش و طرز فکر آنان نسبت به شغل و سازمان وسعت یابد و اعتماد به نفس و حس مسئولیت پذیری در آنان تقویت گردد تا نهایتاً برای تصدی شغل بالاتر حائز شرایط گردند.

با توجه به آنچه ذکر شد، می توان عواملی را که آموزش کارکنان را ضروری ساخته است، به قرار ذیل دسته

بندی کرد :

  • کارکنان جدید، از بسیاری جنبه ها مانند مواد خام سازمان هستند باید برای بهتر انجام دادن کارهایشان متناسب با گروههای کاری و در کل سازمان پردازش کرد.
  • مشاغل و وظایف کاری، ممکن است در طول زمان تغییر کمی و کیفی کند و کارکنان مجبورند برای حفظ عملکرد مناسب، خود را به روز نگهدارند.
  • ممکن است مشاغل و کار های جدید به سازمان معرفی شوند که لازم است توسط افراد موجود ولو با توجیه های جدید، به انجام برسند.
  • افراد برای بهتر انجام دادن کارهایشان نیازمند آموزش هستند.
  • بعضی از افراد در داخل سازمان دائم شغل عوض می کنند، ارتقا می یابند و یا تجربه شان افزایش می یابد، از این رو نیازمند آموزش هستند.
  • سازمان به خودی خود، با توجه به زمینه ای که در آن ایجاد شده و رشد کرده است، در طول زمان تغییر می کند، بنابراین باید از لحاظ روشهای انجام امور، به روز شود.
  • ممکن است سازمان آماده برخی تغییرات در آینده باشد و از این رو نیازمند افرادی است که مهارتهای ویژه ای برای مراحل انتقال از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب داشته باشند.
  • ممکن است سازمان به واکنش انغطاف پذیر به محیط خود علاقمند باشد، از این رو نیازمند بعضی از افراد است که مهارتهای انعطاف پذیر و قابل تغییر داشته باشند.

مدیریت، نیازمند آموزش و توسعه است. این امر شامل آموزش مدیران جدید، آموزش و رشد بیشتر برای مدیران فعلی، جانشینی مدیریت و پرورش توانمندی های مدیران است(فروغی ابری، نادی، ابراهیم پور، ۱۳۹۰، صص ۶۳-۶۲).

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
  • ۰
  • ۰

ویژگی ها و اصول اساسی آموزش در سازمان

ویژگی های آموزش در سازمان را می توان از دو بعد کلی مدنظر قرار داد :

ویژگی های ناشی از وضعیت سازمانی و ویژگی های ناشی از خصوصیات مخاطبین که آن را در شمار آموزش بزرگسالان قرار می دهد :

– ویژگی های ناشی از وضعیت سازمانی : سازمان متشکل از خرده سیستم های بسیاری است که دارای رابطه متقابل و در عین حال متغیری هستند و هر خرده سیستم نیز متشکل از امکانات و فرایندهای و عاملیتی برای انجام کاری است که از آن انتظار می رود. اگر چه گستره مسئولیت های افراد در سطوح و جایگاههای مختلف سازمانی، متغیر و متنوع است با این حال بروندادهای آنان است که عملاً فرایندها و نتایج را تبلور وعینیت می بخشد. برونداد افراد تابعی از عواملی عملکردی مختلفی مانند عملکرد مورد انتظار، نتایج بازخورد، منابع موجود و در دسترس، دانش و مهارت، ظرفیت ها و قابلیت های فردی و… است. از این رو آموزش یکی از راه های بهبود عملکرد می باشد و از طرف دیگر آموزش یک سیستم پردازنده است که دروندادها را پردازش و به برونداد تبدیل نموده و در اختیار سیستم های دریافت کننده قرار می دهند تا آنها را به عنوان درونداد مورد استفاده قرار می دهند.

بنابراین می توان نتیجه گرفت که :

اولاً آموزش یکی از خرده سیستم های سازمان و در تعامل با سایر خرده سیستم ها است و نوعی فعالیت نرم محسوب می شود که انجام احسن آن مستلزم دانش، مهارت و نگرش های ویژه ای است.

ثانیاً : آموزش وظیفه بهسازی و شایسته سازی نیروی انسانی سازمان و بالتبع ایجاد و توسعه مستقیم یا غیر مستقیم عوامل و زمینه های لازم برای بهره وری سازمان را برعهده دارد.

ثالثاً : مستلزم نیاز سنجی و برنامه ریزی دقیق است. آموزش در صورتی اثر بخش خواهد بود که به منظور پاسخ به نیازی شناخته شده، وتحقق هدفی معین برنامه ریزی، سازماندهی و اجرا شود.

رابعاً : آموزش یک سیستم پردازنده است که می تواند به صورت انفعالی سیستم های دریافت کننده را پشتیبانی کند یا بطور فراکنشی آنها را تغذیه وحتی عملاً هدایت کند.

خامساً : آموزش باید از دوبعد بازخورد بروندادها بر اساس معیارهای پردازش و بازخورد ارزش بروندادها برای سیستم دریافت کننده مورد ارزشیابی قرارگیرد.

– آموزش کارکنان از جهت خصوصیات مخاطبین، اصول، نقش و وظیفه آموزشگران و نهایتاً نیازسنجی، طراحی و برنامه ریزی و اجرا و ارزشیابی متفاوت از آموزش و پرورش عمومی و رسمی است. آموزش کارکنان نوعی آموزش بزرگسالان است با وجوه تمایز برشمرده جدول ذیل با آموزش وپرورش عمومی (دانش فرد، رشیدی، ۱۳۹۲، صص ۳۰-۲۹).




جدول۲-۱ : تمایز آموزش کارکنان از آموزش وپرورش عمومی

وجوه تمایز آموزش وپرورش عمومی آموزش کارکنان
– حوزه وسیع محدود ومشخص شده
– اهداف عمدتاً کلی، درازمدت و عمومی جزئی، کوتاه مدت وخاص
– گرایش موضوع مدار مشکل دار
– شرکت کنندگان خردسالان با تجربیات محدود بزرگسالان با تجربیات متنوع
– نقش آموزشگر انتقال دهنده محتوا تسهیل کننده جریان آموزش و یادگیری


لومن (۱۹۹۱)، اصول عمده آموزشی و بهسازی منابع انسانی را به شرح زیر بر شمرده است.

۱- داوطلبانه بودن : در فرایند آموزش هیچ یک از عوامل نباید با زور و اجبار وعلیرغم میلشان به فعالیت واداشته شوند.

۲- عدم تبعیض : سن، جنس، نژاد، مذهب، حوزه کاری وغیره هیچکدام نباید ملاک تعیین یا تمایز تبعیض آمیز بین افراد برای برخورداری از آموزش قرارگیرد.

۳- هزینه اثربخشی : فعالیت های آموزشی باید مبتنی بر فایده بیان شده باشد و عواید حاصل از هزینه های انجام شده به روشنی وتفصیل نشان داده شود. بودجه آموزش نباید به سادگی و بی برنامه خرج شود (نیاز سنجی آموزشی اولین گام جهت تحقق این اصل).

۴- تصویرسازی دقیق : در همه مراحل اجزاء و فرایندهای آموزش اعم از تعیین نیازها، برنامه ریزی، اجرا، ارزشیابی، منافع حاصل از آموزش، اساتید، شرکت کنندگان و مواد… بدون هیچگونه اغراق یا خرد انگاری رعایت شود.

۵- صلاحیت و شایستگی در آموزش : همه اجرا باید از حداکثر صلاحیت و شایستگی ممکن جهت قرارگرفتن در سیستم آموزش برخوردار باشند. در این زمینه خصوصاً روی رویه ها و روش های اجرایی، مجریان اصلی و محتوا و مواد آموزشی تاکید می شود.

۶- ارزش ها : لازم است آموزش دهندگان وآموزش گیران به ارزش آنچه تدریس می کنند و می آموزند معتقد باشند.

۷- صداقت و احترام در برخوردهای انسانی و محترم دانستن فردیت فراگیران (آموزش و بهسازی منابع انسانی) (Talebzadeh, Husseini, 2012, p 74).

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید


  • admin admin
  • ۰
  • ۰

ضرورت آموزش

اگر نگاهی گذرا به ضرورت آموزش و یادگیری از دیدگاه قرآن نماییم می بینیم که قرآن کریم که کتاب انسان ساز است بطور زیبا به اهمیت یادگیری وآموزش انسان به طور کلی اشاره نموده است. از آن جایی که خدای متعال در آیه یکم سوره علق به پیامبرگرامی اسلام(ص) امر می فرماید : که بخوان، وجود پیامبر را یک نگرانی فرا می گیرد که من یک فرد بی سواد هستم چه بخوانم از کجا بخوانم اما با توجه به اهمیتی که موضوع داشت، خدای سبحان می فرماید : بخوان به نام پروردگارت وآنچه که نمی دانستی به تو آموخت با توجه به اینکه صفات متعددی در قرآن کریم برای خداوند متعال ذکر شده است اما در این آیات اولین صفتی که خدای متعال به خود نسبت داده صفت معلمی ومربیگری وآموزگاری است و از طرفی صفات متعددی هم در قرآن کریم برای انسان به عنوان اشرف مخلوقات ذکرشده است اما اولین صفت برای انسان در همین آیات صفت آموزش گیرنده است معرفی می کند ونشانه بارز این صفت را خدای متعال در آیات ۶و۷ همین سوره (علق) متذکر شده است واگر به آیات قرآن کریم توجه بیشتری نماییم، می بینیم که معلومات به دو صورت برای انسان قابل درک می باشند : یک گروه که به صورت فطری وذاتی هستند وگروه دیگر که اکتسابی می باشند که انسان در سایه تعلیم وتربیت و با توجه به مناسب بودن شرایط، به رشد وتعالی می رسد. از این روست که آموزش برای امورات اکتسابی انسان ضرورت پیدا می کند. پیامبراکرم نیز برای آموزش و تحصیل علم ودانش تا آنجا ارزش واهمیت قائل شده که آن را از فرائض و واجبات دین شمرده، چنانکه می فرماید : «طلب العلم فریضه کل مسلم» (افضل خانی، نجابت، ۱۳۹۳، صص ۸۵-۸۴).

در گذشته، آموزش ابتدا در خانواده وتوسط مادر و پدر صورت می پذیرفت، رفته رفته با گسترش یکجانشینی و تشکیل اجتماعات کوچک روستایی آموزش بیشتر در معابد انجام می شد و بعدها مکتب خانه ها نیز به مکان های آموزش اضافه شدند، با گذشت زمان وگسترش اجتماعات بشری انسان  ها برای آموزش وپرورش فرزندان خود اقدام به تاسیس مدرسه نمودند. در واقع در این دوران یک نظام آموزشی نیز تدوین وطراحی گردید و بتدریج نظام های آموزشی به شکل های مختلف ابتدایی، راهنمایی، متوسطه وآموزش عالی شکل گرفت. این نیاز آموزشی پس از واردشدن فرد به بازار کار نیز نمایان شد یعنی فرد پس از دوره های آموزشی رسمی و دانشگاهی وقتی به شغل یا کاری مشغول می شد یکسری نواقصی از نوع تخصصی در خود احساس می نمود که باید برای رفع آن نواقص تلاش می کرد هر فردی برای رفع این نواقص به انجام کارها یا آزمایش هایی می پرداخت که ممکن بود زمان طولانی با هزینه زیاد صرف این موضوع شود. به همبن منظور در این خصوص سازمان ها به پیش بینی این موضوع پرداخته ودر جهت رفع این نواقص برآمدند و با طرح آموزش ضمن خدمت تا حدود بسیار زیادی به هدف خود رسیدند(کاظم پور، غفاری، ۱۳۹۳، ص ۱۶۸).

۲-۱-۴- آموزش کارکنان

بارون وگرینبرگ در معنی و مفهوم آموزش می نویسند: «آموزش ممکن است تعریف شود به عنوان فراگردی که بدان وسیله، کارکنان بطور نظام وار به دست می آورند وبهبود می بخشند، مهارتها وتوانایی ها ونگرش های مورد نیازشان در جهت انجام وظیفه وآموزش کارکنان طراحی می شود، برای آماده ساختن آنان به منظور انجام شغل با حداکثر اثربخشی. کرل وکوزمیت آموزش را فرایند نظام داری می دانند که بوسیله آن کارکنان مهارت ها واطلاعات را می آموزند. به هدف های پرسنلی و نگرش سازمان دست پیدا می کنند. آموزش کارکنان عبارتست از انجام یک سلسله عملیات مرتب، منظم، مداوم و با هدف و یا اهداف مشخصی که به سه منظور به کار می رود :

۱- ایجاد یا افزایش سطح دانش وآگاهی کارکنان

۲- ایجاد یا افزایش سطح دانش ومهارت های شغلی کارکنان

۳- ایجاد رفتار مطلوب و متناسب با ارزش های پایدار جامعه (Hatami, 2013, p 78).

۲-۱-۵- ضرورت آموزش کارکنان در سازمان

سازمانها ونهادهای مختلف هر جامعه ای عموماً براساس نیازهای معین شکل می گیرند وتوسعه می یابند از این رو اهداف هر موسسه ای معمولاً نشانه نیاز یا نیازهای ویژه ای است که برای ادامه حیات اجتماعی ضروری اند و تا زمانی که نیازهای مزبور باقی باشند، سازمان ها نیز به حیات خود ادامه می دهند و از طریق فعالیت های خود، در راستای برطرف کردن این نیازها گام بر می دارند. بررسی سیر شکل گیری وتحول سازمان های بشری نشان می دهد که در گذشته به علت سادگی جوامع وفناوری محدود، ساختار سازمان ها وکارکردهای آنها نیز عموماً ساده و ابتدایی بوده است. به همین دلیل هرفرد می توانست ظرف مدت کوتاهی از طریق کارآموزی یا آموزش های استاد –شاگردی برای مشاغل خاص آماده شود. با این همه به علت تغییر وتحول در ابعاد مختلف زندگی بشری، بخصوص پس از انقلاب صنعتی که چهره ویژه ای به مشاغل وحرف بخشید، آموزش استاد-شاگردی توانایی خود را برای آماده سازی افراد جهت تصدی مشاغل مختلف از دست داد. تحولاتی که در سایه اختراعات، ابداعات ونوآوری ها به منصه ظهور رسید، بر ابعاد مختلف زندگی تاثیر شگرفی گذاشت و در این بین سازمان ها به منزله نهادهای برخاسته از بطن اجتماعی ناگزیر از همگامی وهمسویی با این تحولات بودند و بدین ترتیب ساختارهای سازمانی از اشکال ساده وسنتی به سوی انواع پیچیده و تخصصی سوق یافتند و وظایف وعملکردهای آنها نیز متحول وپیچیده شدند. در چنین وضعیتی، آماده شدن برای حرفه ای معین مستلزم صرف وقت زیاد وآموزش های تخصصی بوده و بدین ترتیب آموزش کارکنان به تدریج جایگاه ویژه ای در اکثر مشاغل پیدا کرد (دانش فرد، رشیدی، ۱۳۹۲، ص ۲۸).

در حال حاضر نیز آموزش ضمن خدمت کارکنان در سازمان های مختلف از جایگاه خاصی برخوردار است ؛زیرا در چند دهه اخیر بیش از هر دوران دیگر در طول تاریخ بشری، علوم وفناوری پیشرفت نموده است. این تحول و دگرگونی به حدی است که عصر حاضر را عصر نیم عمر اطلاعات نامیده اند؛ یعنی دورانی که در هر چندسال، نیمی از اطلاعات بشری منسوخ شده، اطلاعات جدید جایگزین آن می شود. در دنیای معاصر، بیش از هرزمان دیگر، بقا و دوام سازمان ها در گروه تعادل بین روش های اجرای کار در سازمان با تغییر وتحولات ونوآوری های فراسازمانی است. این بیان به ویژه در صنایع وسازمان های تجاری معنا ومصداق بارزی می یابد؛ زیرا استفاده نکردن از فناوری جدید در سازمان  به معنای از دست دادن بازار کار ومشتریان و در نتجه اضمحلال ونابودی سازمان است. دراین میان شاید از جمله مسائلی که اکثر صاحبنظران مدیریت و برنامه ریزی آموزشی در خصوص آن توافق دارند نهفته بودن کلید اصلی این تعادل در استفاده از سازوکار موثر آموزش ضمن خدمت کارکنان است. اهمیت وضرورت این تعادل وهمسویی ونیز درک ضرورت آموزش کارکنان ونقش آنها در بهبود عملکرد ودستیابی به اهداف، منجر به آن شده است که امروزه کمتر سازمان یا نهادی را می توان یافت که دارای بخش ویژه ای تحت عنوان آموزش ضمن خدمت کارکنان نباشد و در آن برنامه ریزی آموزش کارکنان به یکی از دلمشغولی های مهم مدیریت تبدیل نشده باشد. نیروی انسانی امروزه بعنوان عاملی استراتژیک مطرح است، دلیل این امر تغییراتی است که با شتاب حادث می شود. در چنین زمینه ای جایگاه بسیار مهم نیروی انسانی به عنوان طراح، سازنده وپردازنده نظام های عملیاتی و سایر منابع سازمان بیش از پیش نمایان می شود. کیفیت آن و مدیریتی که بر آن اعمال می شود عاملی اساسی در تعیین کیفیت سازگاری سازمان با شرایط تغییر خواهد بود. از سوی دیگر در سازمان های پیشرو «مبتنی براطلاعات» یا «علم گرا»ی امروز وفردا، تولیدات نهایی، تولیدات هوشیارانه وپیچیده وخدمات دانش برخواهد بود. فلذا نیروی انسانی در این جا به درونداد اصلی واساسی تبدیل می شود. در چنین وضعی بهره وری به شکل فزاینده ای مبتنی بر دانش، مهارت ها وتوانایی های عقلی انسان آموزش دیده است در این حالت دانش و بینش به عنوان مبنایی برای بهره وری به تدریج جایگزین کارآموزی و آموزش تجربی می شود. از چنین دیدگاهی، مدیریت بیشتر به توانا ساختن ربط پیدا می کند تا کنترل وبر تبلور عینی عقیده «مردم به عنوان دارایی اصلی سازمان» که باید به بهترین نحواز آن استفاده شود توسعه داده شود و به عنوان منبع انرژی خلاق سازمان مورد توجه قرار گیرد اصرار خواهد ورزید و در این مفهوم نیروی انسانی به عنوان «سرمایه انسانی» ارزیابی خواهد شد(افضل خانی، نجابت، ۱۳۹۳، ص ۸۶-۸۵).

از طرفی نیروی انسانی منبعی استراتژیک است که اهداف استراتژیک سازمان را محقق می سازد به زعم مک گریگور(۱۹۸۸) زمانی که اهداف استراتژیک سازمان با سرمایه انسانی مورد نیاز برای تولید یا نیل به نتیجه مطلوب تلفیق گردد، «مدیریت استراتژیک» مورد نیاز خواهد بود. آموزش نوعی سرمایه گذاری مفید و یک عامل کلیدی در توسعه محسوب می شود که چنانکه به درستی وشایستگی برنامه ریزی و اجرا شود می تواند بازده اقتصادی قابل ملاحظه ای داشته باشد. ارائه آموزش اثربخش در یک سازمان مدرن، مستلزم تفکرجدید، مدل های جدید، رویکردهای جدید، ابزارها و مکانیزم های جدید است. آموزش و بهسازی کارکنان اقدامی راهبردی است که در سطح فردی باعث ارزشمندی فرد، در سطح سازمانی باعث بهبود وتوسعه سازمان ودر سطح ملی وحتی فراملی منجر به افزایش بهره وری ونتایج مرتبط بعدی می شود. فلذا می توان گفت یکی از اقدامات زیربنایی که باعث کارآمدی سازمان ها می شود ایجاد یا در اختیارگرفتن وتوسعه پیوسته سرمایه انسانی از طریق آموزش وبهسازی آن است. نتیجه آنکه آموزش وبهسازی منابع انسانی امروزه به عنوان عاملی استراتژیک جهت حفظ وتوسعه سازمان مطرح است. این خصیصه ایجاب می کند که از دیدگاه نوبدان نگریسته شود وفعالیت ها واقدامات لازم براساس آن طرح ریزی، اجرا و ارزشیابی شود. از این منظر می توان گفت :

– باید به آموزش وهزینه های آن به عنوان نوعی سرمایه گذاری نگریسته شود.

– اثربخشی آموزش مستلزم طراحی و برنامه ریزی دقیق واقع بینانه است. بامبروف(۱۹۹۶) در این باره می گوید «قصور در برنامه ریزی، برنامه ریزی برای شکست است» بدین منظور لازم تست قبل از هر اقدامی وضعیت موجود و وضعیت مطلوب و شکاف بین آنها به دقت بررسی وشناسایی شود.

– به اذعان اکثریت منابع موجود در زمینه مدیریت یا آموزش وبهسازی منابع انسانی، همه اعضای سازمان به تناسب موقعیت وجایگاه سازمانی خود در قبال آموزش و بهسازی منابع انسانی مسئولند با این حال مسئولیت نهایی همچنان برعهده مدیران است (Sarmad, Dehnavi, 2011, p 64).

فرهنگ وجو آموزشی سازمان عامل مهمی در اثربخشی وتوسعه فعالیت های آموزشی محسوب می شود فلذا شناسایی ابعاد و محتوای آنها و تلاش برای توسعه آن با هدف فراهم آوردن بستری مناسب برای فعالیت های آموزشی در سازمان ضروری است. مسئولیت عمده این اقدام در وهله اول برعهده مدیریت ارشد سازمان و مدیریت آموزش و بهسازی و سپس برعهده سایر مدیران است. این چگونگی در سازمان هایی که از فناوری در سطح بالایی بهره می برند و پیروزی با موفقیتشان بسته به کاربست روشهای فنون پیشرفته اجرای امور است، از اهمیت وحساسیت ویژه ای برخوردار می شود، برای مثال در نظام آموزش و پرورش با توجه به گستردگی فعالیت ونیز تخصصی بودن امور، آموزش کارکنان از امور مهم وضروری است. به همین سان در نظام ها وموسسات دیگری نظیر بانک ها، موسسات تجاری و…که پیشرفت وتوسعه آنها وابسته به جلب رضایت مشتری و ارائه خدمات بهتر است، مقوله آموزش ضمن خدمت اهمیت بیشتری می یابد. به همین دلیل در بسیاری از ممالک توسعه یافته آموزش پرسنل سازمان ها بخشی از یادگیری وآموزش مادام العمر در نظر گرفته می شود و تمام پرسنل در طی دوران خدمت خویش آموزش های معینی را برای ادای بهینه وظایف ومسئولیت های شغلی طی می نمایند. برای مثال در بسیاری از شرکت های صنعتی وتولید ژاپن، موسسات و مکان های ویژه ای برای آموزش پرسنل تاسیس شده اند وبا بهره گیری از فناوری و افکار وعقاید جدید، بهبود کیفیت عملکرد کارکنان و در نتیجه کارایی بیشتر سازمان را دنبال می نمایند. برنامه های آموزش کارکنان در یک سازمان می تواند نیاز به نیروی انسانی متخصص در آینده را نیز رفع کند و تضمینی برای حل مشکلات کارکنان باشد، “برنامه های آموزش و توسعه با توجه به نیازهای سازمان طراحی شده و افرادی را که احتمال دارد در یک یا دو سال آینده متصدی شغل بالاتر گردند، آماده می سازند .طی برنامه های آموزش و توسعه کوشش می شود تا برای شرکت کنندگان آگاهی علمی و تجربه عملی در زمینه های مورد نظر ایجاد شود، بینش و طرز فکر آنان نسبت به شغل و سازمان وسعت یابد و اعتماد به نفس و حس مسئولیت پذیری در آنان تقویت گردد تا نهایتاً برای تصدی شغل بالاتر حائز شرایط گردند.

با توجه به آنچه ذکر شد، می توان عواملی را که آموزش کارکنان را ضروری ساخته است، به قرار ذیل دسته

بندی کرد :

  • کارکنان جدید، از بسیاری جنبه ها مانند مواد خام سازمان هستند باید برای بهتر انجام دادن کارهایشان متناسب با گروههای کاری و در کل سازمان پردازش کرد.
  • مشاغل و وظایف کاری، ممکن است در طول زمان تغییر کمی و کیفی کند و کارکنان مجبورند برای حفظ عملکرد مناسب، خود را به روز نگهدارند.
  • ممکن است مشاغل و کار های جدید به سازمان معرفی شوند که لازم است توسط افراد موجود ولو با توجیه های جدید، به انجام برسند.
  • افراد برای بهتر انجام دادن کارهایشان نیازمند آموزش هستند.
  • بعضی از افراد در داخل سازمان دائم شغل عوض می کنند، ارتقا می یابند و یا تجربه شان افزایش می یابد، از این رو نیازمند آموزش هستند.
  • سازمان به خودی خود، با توجه به زمینه ای که در آن ایجاد شده و رشد کرده است، در طول زمان تغییر می کند، بنابراین باید از لحاظ روشهای انجام امور، به روز شود.
  • ممکن است سازمان آماده برخی تغییرات در آینده باشد و از این رو نیازمند افرادی است که مهارتهای ویژه ای برای مراحل انتقال از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب داشته باشند.
  • ممکن است سازمان به واکنش انغطاف پذیر به محیط خود علاقمند باشد، از این رو نیازمند بعضی از افراد است که مهارتهای انعطاف پذیر و قابل تغییر داشته باشند.

مدیریت، نیازمند آموزش و توسعه است. این امر شامل آموزش مدیران جدید، آموزش و رشد بیشتر برای مدیران فعلی، جانشینی مدیریت و پرورش توانمندی های مدیران است(فروغی ابری، نادی، ابراهیم پور، ۱۳۹۰، صص ۶۳-۶۲).

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
  • ۰
  • ۰

مقدمه:

ظهور اقتصاد مبتنی بر دانش یکی از پویاترین تغییراتی است که در دنیای نوین رخ داده است. امروزه سازمان ها در یک اقتصاد مبتنی بر دانش فعالیت می کنند. در اقتصاد سنتی ارزش اضافی از طریق به حداکثر رساندن سرمایه، نیروی کار و مواد اولیه به دست می آمد، اما در اقتصاد مبتنی بر دانش، ارزش اضافی از طریق به کارگیری مداوم دانش در فرایندهای کاری، محصولات و خدمات به دست می آید. به عبارت دیگر سازمان های موفق امروزی غالباً مزیت رقابتی را از طریق کنترل کمتر و یادگیری بیشتر ایجاد می کنند و از طریق به اشتراک گذاری (تسهیم) دانش موجود، دانش جدید را به دست می آورند (سرلک و فراتی، ۱۳۹۱). به زعم مک درموت[۱] (۲۰۰۱) تسهیم دانش را دادن و گرفتن دانش از دیگران تعریف کرده اند، وقتی می گوییم فردی دانش خود را اشتراک می کند، به این معنی است که آن فرد، فرد دیگری را با استفاده از دانش، بینش و افکار خود در جهت تقویت موقعیت فرد مزبور راهنمایی می کند. به علاوه فردی که دانش خود را اشتراک می کند، ایده آل این است که باید از هدف دانش اشتراک شده و کاربرد آن و همچنین از نیازها و شکاف های اطلاعاتی فرد گیرنده دانش اطلاع داشته باشد (کشاورزی، ۱۳۸۶). تسهیم دانش به باورهای جمعی و گروهی یا ریشه های رفتاری مرتبط با گسترش یادگیری میان افراد یا واحدهای متفاوت درون یک سازمان اشاره دارد. تحقیقات قبلی نشان داده اند که تسهیم دانش می تواند منجر به افزایش نوآورپذیری سازمان شود. به ویژه، محققان دانشگاهی معتقدند تسهیم دانش دلالت بر ترکیب جدید دانشی دارد که قبلاً به طور مجزا و جداگانه موجود بوده است، احتمال دارد به بهبود فرایند منجر شود. تا زمانی که دانش در افراد مختلف و در سطوح مختلف سازمان موجود است، اعضاء سازمان نیاز دارند که آن را به منظور ایجاد ریشه ها و الگو های فکری و ذهنی جدید تسهیم کنند. هنگامی که افراد مایل به تسهیم و تبادل دانش باشند، آن ها می توانند یادگیری جمعی ایجاد کنند و از مزایای هم افزایی  فرایندهای تبادل دانش و منابع بهره ببرند (برومند و رنجبری، ۱۳۸۸).

 

 

۲-۱-۲- مفهوم داده، اطلاعات و دانش:

ایجاد دانش، سازماندهی و استفاده از آن جریان اطلاعات را تسهیل می کند. مهم این است که بین داده، اطلاعات و دانش تمایز قائل شویم. تمایز اصلی آن ها در درجه سازماندهی و مفید بودن آن ها نهفته است (C. Shih et al., 2012).

داده: داده شامل توصیف مقدماتی از اشیا و رویدادها، فعالیت ها و مبادلات است که ثبت، طبقه بندی و ذخیره شده اند، ولی طوری مرتب نشده اند که معنی خاصی را برسانند و می توانند به صورت عددی، حرفی، شکلی و صدایی باشند. داده شامل حقایق ساختار نیافته درباره رویدادها، اهداف یا افراد است و به طور خلاصه می توان گفت داده ها آمار، ارقام و واقعیت های خام و پردازش نشده هستند (سرلک و فراتی، ۱۳۹۱). به عبارت دیگر داده ها، رشته واقعیت های عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند و از دیدگاه سازمانی، داده ها یک سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقی می شوند (Davenport, 1998). داده ها در واقع، ماده خام پایگاه های اطلاعات هستند (شریف زاده و بودلایی، ۱۳۸۷). همچنین داده یعنی مجموعه ای از حقایق مجزا از هم و مرتبط با یک واقعه. بنابراین به عنوان ثبت ساختارمند تعاملات درون سازمان تعبیر می شوند (Jafari, et al., 2006). داده ها اولین سطح از هرم دانش را تشکیل می دهند و عبارتند از: ارقام، اعداد، نمودارها و نظایر اینها که به خودی خود معنی دار نیستند (شریف زاده و بودلایی، ۱۳۸۷).

اطلاعات: اطلاعات عبارت از مجموعه ای از داده ها هستند که در ذهن دریافت کننده آن ها ایجاد معنی می کنند. اطلاعات باید به دریافت کننده چیزی را ارائه نماید که او تا به حال نمی دانست و نمی توانست پیش بینی کند. به عبارت دیگر اطلاعات داده هایی هستند که پردازش، تبدیل و ترکیب شده اند تا شکل معین و معناداری بگیرند و آگاهی بیشتری را به فرد منتقل کنند. به طور خلاصه اطلاعات، به داده های معنی دار و سازماندهی شده و مفید اطلاق می شود (سرلک و فراتی، ۱۳۹۱). معمولاً دسترسی به اطلاعات که یکی از اجزای اساسی مزیت رقابتی در سازمان ها به شمار می رود، مستلزم صرف هزینه های فراوان است. بر این اساس می توان به اطلاعات به صورت یک منبع نامشهود نگریست که سازمان را قادر به ارائه محصولات و خدمات به مشتریان می کند (شریف زاده و بودلایی، ۱۳۸۷). اطلاعات، داده هایی با  ویژگی های مرتبط و با هدف یکسان هستند و به نگاره و محتوای پیغام های شنیداری، مجازی و یا اسناد می باشد (Jafari & et.al, 2006). دومین سطح مدیریت دانش را اطلاعات تشکیل می دهد. این سطح، داده ای کمی خلاصه شده را در برمی گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده اند تا بتوانند معنی دار شوند. این داده ها دانش را نشان نمی دهند (شریف زاده و بودلایی، ۱۳۸۷).

دانش: دانش شامل آگاهی و درک مجموعه ای از اطلاعات و اینکه چگونه این اطلاعات می توانند به بهترین نحو به کار گرفته شوند است. دانش مجموعه ای از اطلاعات مناسب ساخت یافته و الگومدار در حوزه معین است. می توان گفت که دانش شکل غنی شده و بارور شده اطلاعات است که همراه با فهمیدن چگونگی و چرایی است (سرلک و فراتی، ۱۳۹۱). دانش ترکیبی از داده و اطلاعات است که به آن  دیدگاه های تخصصی، مهارت ها و تجربیات افزوده می شود تا دارایی های ارزشمندی برای کمک به اتخاذ تصمیمات صحیح به دست آید. دانش اطلاعات در مرحله عمل است. دانش به توانایی و قابلیت برای انجام عمل بستگی دارد. قدرت خلق دارد، بنابراین به سختی به تعریف درمی آید و دانش به ارزش ها و تجارب کاربران مرتبط می شود. دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده ها ریشه می گیرند (شریف زاده و بودلایی، ۱۳۸۷). در واقع سومین سطح مدیریت دانش را دانش تشکیل می دهد. دانش در هنگام کار کردن با اطلاعات و یا استدلال کردن بر اساس اطلاعات توسط مردم تولید می شود. بنابراین دربرگیرنده اطلاعات و اطلاعات نیز دربرگیرنده داده ها است. کلمه کلیدی در اینجا تفسیر کردن است. فرد از طریق محیط خود داده و اطلاعات را به دست می آورد و با تفسیر کردن آن ها دانش خلق می گردد. می توان افراد را به عنوان سیستم های اطلاعات دید. تفسیر اطلاعات و داده ها مبتنی بر دانش و تجربه ای است که هر فرد در آن لحظه دارا می باشد. این نظر منطبق با ایده ارائه شده از سوی داونپورت و پروساک است. از دیدگاه آن ها دانش جریانی مرکب از تجربیات عینی، ارزش ها، اطلاعات محیطی و بصیرت خبره است که چارچوبی برای ارزیابی و یکپارچه کردن تجربیات و اطلاعات جدید را فراهم می آورد (درویش و امیرخانی، ۱۳۸۸). دو نوع دانش وجود دارد یکی دانش آشکار و دیگری دانش ضمنی. دانش آشکار دانش رسمی است که می توان آن را در گروه اطلاعات، طبقه بندی نمود و در قالب مدارک و اسناد سازمان قابل یافت است. دانش ضمنی، دانش شخصی است که ریشه در تخصص افراد دارد و به طور مستقیم و به صورت رو در رو مبادله و تسهیم می شود (سرلک و فراتی، ۱۳۹۱).

خرد: خرد یعنی وقتی که دانش برای تصمیم گیری و بهبود تصمیمات، فرایندها و بهره وری یا سودآوری به کار گرفته می شود (Gandi, 2004).

با توجه به تعاریف و مفاهیم اشاره شده می توان هرم دانش را مطابق شکل زیر رسم کرد.

شکل ۲-۱: هرم دانش (سلسله مراتب داده تا خرد) (Hall, 2002)

 

با توجه به مفاهیم داده، اطلاعات و دانش می توان گفت که این مفاهیم با یکدیگر دارای ارتباط و پیوستگی تنگاتنگی  می باشند. شکل زیر نشان دهنده این رابطه به صورت کامل  می باشد (Batt, 2001).

 
دانش
اطلاعات
داده

 

[۱]. Mc Dermott

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
  • ۰
  • ۰

مدیریت دانش:

به زعم داونپورت[۱] به مدیریت دانش باید به عنوان یک طرح مدیریتی یکپارچه نگریسته شود که بر        هدف های استراتژیک متمرکز است و بر محور فرآیندهای کسب و کار حرکت می کند و از فناوری اطلاعات کمک می گیرد. مدیریت دانش با کشف و ارتقای دارایی های دانشی یک سازمان، با دیدگاهی که پیش برنده اهداف سازمان است مرتبط می شود. دانشی که مدیریت می شود هم شامل دانش آشکار و هم دانش پنهان است. امروزه مدیریت دانش به عنوان یک عامل مهم و اساسی در توسعه اقتصاد ملی کشورها ی دنیا مطرح شده است (Chen & Wang, 2012). در اقتصاد امروز، دانش به عنوان یک منبع مهم استراتژیک محسوب می شود. بنابراین یکی از مهم ترین چالش هایی که سازمان ها امروزه با آن مواجه هستند، مدیریت موثر این منبع است. دانش، ترکیب ساختار یافته ای از تجارب، ارزش ها، اطلاعات معنی دار و بینش ماهرانه است که چارچوبی برای ارزیابی و ثبت تجارب و اطلاعات جدید فراهم می سازد. تعدادی از نویسندگان، دانش را به عنوان ترکیبی از حقایق، مفاهیم، اصول، قوانین، روابط اتفاقی، بینش ها، قضاوت ها، کشفیات و احساسات می دانند (Zahidul Islam & et al., 2011). ریشه رویکرد به مدیریت دانش در سازمان ها از دو تحول کوچک سازی و توسعه فناوری حاصل شده است. در دهه ۸۰ کوچک سازی، که راهبرد مناسب کاهش هزینه های بالابری و افزایش سود بود، به از دست رفتن دانش با اهمیت سازمان انجامید، زیرا کارکنان با ترک سازمان دانشی را که طی سال ها اندوخته بودند با خود می بردند. با گذشت زمان، سازمان ها متوجه شدند سال ها اطلاعات و تجربه باارزش را از دست داده اند و پس از آن، مصمم بودند خود را از تکرار این آسیب مصون بدارند. این امر مدیریت را وادار کرد، در تلاش برای حفظ و نگهداری کارکنان دانشی برای تضمین آینده سازمان، راهبرد مدیریت دانش را در پیش گیرد. برای ایجاد مدیریت دانش سازمان غیر از نیاز به رهبری قدرتمند، اهداف دقیق عملیاتی، فرهنگ منعطف سازمانی و به کارگیری فناوری لازم، در وهله اول، آگاهی کامل از وضعیت موجود دانش و مدیریت دانش در سازمان مورد نیاز است. زیرا چنانچه دانش افراد با دیگران به اشتراک گذاشته نشود، تاثیری بر رشد و گسترش دانش موجود در سازمان نخواهد داشت و دانش جدیدی نیز تولید نخواهد شد (باباغیبی ازغندی، ۱۳۹۰).

۲-۱-۴- تاریخچه پیدایش مدیریت دانش:

با این که مدیریت دانش امروزه به عنوان موضوعی بحث برانگیز بدل شده است اما چیز جدیدی محسوب نمی شود، از زمانی که انسان ها آموختند که باید تجارب حرفه ای خود در مشاغل مختلف را به فرزندان و شاگردان انتقال دهند، دانش اداره می شد. اما در چند دهه گذشته مدیریت دانش توسط تئوریسین هایی چون دراکر[۲]، استراسمن[۳] و پیترسنگه[۴] از آمریکا به صورت جدی وارد عرصه مدیریت شد. دراکر و استراسمن بیشتر در زمینه اهمیت ارتقای اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازمانی و پیترسنگه با تمرکز روی سازمان های یادگیرنده، ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را به وجود آوردند. دانشمندان دیگری چون بارتون[۵] نتایج تحقیقات خود را با عنوان بهار زیبا از دانش و ساختن منابع نوآوری در مجله مدیریت هاروارد به چاپ رسانیدند. تحقیقات اورت راجرز در دانشگاه استنفورد و آلن[۶] درخصوص انتقال اطلاعات و فن آوری طی سال های ۱۹۷۱-۱۹۷۰ توانست کمک بزرگی در حرکت مدیریت دانش باشد. در سال ۱۹۷۸  بارت[۷] مفهوم هوش بشری را به جهان عرضه کرد که توانست به سرعت به عنوان یک نرم افزاری گروهی و کاربردی، توانمندی خود را در رابطه با دیگر سیستم ها و نرم افزارهای کاربردی نشان دهد. در اواسط ۱۹۸۰، اهمیت دانش به عنوان دارایی رقابتی در بین سازمان ها مشهود گردید. در سال ۱۹۸۹ مجموعه ای از سازمان ها در آمریکا تلاش نمودند تا دانش در سازمان ها به عنوان سرمایه اعلام شود (رادینگ، ۱۳۸۳).

مراحل رشد و بلوغ مدیریت دانش را می توان بر اساس دو رویکرد و تکنولوژی اطلاعات و مدیریت اطلاعات بررسی کرده و بر این اساس مدیریت دانش سه مرحله را پشت سر گذاشته و در حال حاضر در مرحله چهارم قرار دارد.

  1. اولین مرحله با رویکرد و تکنولوژی اطلاعات، دارای نگاهی درونی بود؛ یعنی با استفاده از تکنولوژی اطلاعات روی بهره وری سازمانی تمرکز داشت. این مرحله در حدود سال های (۱۹۹۲) همراه با نصب و راه اندازی انواع پایگاه داده ها، پایگاه بهترین عمل و نصب لوتوس نوتر در سازمان بود.
  2. مرحله دوم با این که مشابه مرحله اول است اما روی مشتری تمرکز دارد. در این مرحله تمرکز بر این است که چگونه می توان با اعمال قدرت دانایی درباره مشتریان، به آن ها بهتر خدمت کرد؟ در این مرحله نیز پایگاه داده های مختلفی نصب شد؛ البته همه آن ها یک طرفه و منفعل و نه دو طرفه و تعاملی بودند.
  3. مرحله سوم در حدود سال های (۲۰۰۱- ۱۹۹۴) در واقع مرحله تعاملی بود. صفحه های وب تکنولوژی اطلاعاتی تعاملی، تجارب الکترونیکی[۸]، بازرگانی الکترونیکی[۹]، تبادل در دسترس الکترونیکی تمام وقت از ویژگی های این مرحله می باشد.
  4. مرحله چهارم که در این مرحله ارزش دانش افراد مطرح است. این مرحله در مراحل اولیه و نوزادی به سر می برد، اما بسیار امیدبخش است. زیرا به موضوعات انسانی می اندیشد مانند: چگونه می توان توانایی اعضای سازمان را برای خلق دانش جدید به حد اعلا ارتقا داد؟ چگونه می توان از محیط های عادی برای سهیم سازی دانش استفاده کرد؟ چگونه می توان محیط هایی برای افزایش نوآوری به وجود آورد؟ سرمایه گذاری در این مرحله برخلاف سرمایه گذاری در تکنولوژی اطلاعاتی بسیار سخت تر است. سرمایه گذاری در این مرحله مستلزم سرمایه گذاری در افراد، استخدام افراد توانمند، ایجاد محیط های مناسب و … است (عدلی، ۱۳۸۴، ص ۵۵).

[۱]. Davenport

[۲]. Druker

[۳]. Strassmann

[۴]. Peter senge

[۵]. Barton

[۶]. Allen

[۷]. Barte

[۸]. Electronical Commerce

[۹]. Electronical Business

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
  • ۰
  • ۰

علل پیدایش مدیریت دانش:

به طور خلاصه چهار عامل عمده در به وجود آمدن این پدیده عبارتند از:

  1. دگرگونی مدل کسب و کار صنعتی که سرمایه های یک سازمان اساساً سرمایه های قابل لمس و ملی بودند (امکانات تولید، ماشین، زمین و حتی نیروی کار ارزان) به سمت سازمان هایی که دارایی اصلی آن ها غیر قابل لمس بوده و با دانش، خبرگی و توانایی برای خلاق سازی کارکنان آن ها گره خورده است. از زمانی که حرفه ها به این نتیجه رسیدند که باید به طریقی دارایی خود را ارزش گذاری و هزینه ها را کنترل نمایند، دوره ای آغاز شد که امتیاز رقابتی بر خلق دانش و استفاده موثر از آن استوار گشت.
  2. افزایش فوق العاده حجم اطلاعات، ذخیره الکترونیکی آن و افزایش دسترسی به اطلاعات  به طور کلی افزایش دانش را افزوده است؛ زیرا فقط از طریق دانش است که این اطلاعات ارزش پیدا می کند، زیرا به اقدام نزدیک تر است. اطلاعات به خودی خود تصمیم ایجاد   نمی کند، بلکه تبدیل اطلاعات به دانش مبتنی بر انسان هاست که به تصمیم و بنابراین به اقدام می انجامد.
  3. تغییر هرم سنی جمعیت و ویژگی های جمعیت شناختی که فقط در منابع کمی به آن اشاره شده است. بسیاری از سازمان ها دریافته اند که حجم زیادی از دانش مهم آن ها در آستانه بازنشستگی است. این آگاهی فزاینده وجود دارد که اگر اندازه گیری و اقدام مناسب انجام نشود، قسمت عمده این دانش و خبرگی حیاتی به سادگی از سازمان خارج می شود.
  4. تخصصی تر شدن فعالیت ها نیز ممکن است خطر از دست رفتن دانش سازمانی و خبرگی به واسطه انتقال یا اخراج کارکنان را به همراه داشته باشد(Sinotte, 2004: 109).

 

۲-۱-۶- تعاریف مختلف از مدیریت دانش:

تاکنون تعاریف متعددی از مدیریت دانش ارائه شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:

  1. کویین[۱] و همکاران مدیریت دانش را به طور کلی شامل همه فرآیندها و روش هایی می دانند که دررابطه با ایجاد، اکتساب، جذب، تسهیم و استفاده از دانش، مهارت و تخصص است (Huang & Shih, 2009).
  2. مدیریت دانش فرآیند جمع آوری، سازماندهی و ذخیره سازی تخصص ها و تجربه های سازمانی از جاهایی که وجود دارد و توزیع آن ها در جاهایی که می تواند به بهبود و تغییر ادراکات و عملکرد کارکنان سطوح مختلف سازمان یا ایجاد درآمد بیشتر و به طور کلی ایجاد ارزش برای سازمان کمک کند تعریف نمود (سرلک و فراتی، ۱۳۹۱).
  3. مدیریت دانش شامل فرآیندهای سازمانی است که به دنبال یک ترکیب هم افزایی داده ها و ظرفیت پردازش اطلاعات فناوری های اطلاعات و ظرفیت های خلاق و نوآورانه انسان تعریف شده است (Huang & Shih, 2009).
  4. مدیریت دانش فرایند مهم تبدیل دانش به خلاقیت است، هدف آن مدیریت کردن کل فرآیند انتقال مناسب ترین دانش به مناسب ترین شخص در مناسب ترین زمان است و مردم را قادر می سازد که از این دانش جهت کسب مناسب ترین تصمیم استفاده کنند (Xing et al., 2007).
  5. مدیریت دانش، جمع آوری، ادغام و طبقه بندی اطلاعات بی نظم، تکنولوژی و تخصص در سرمایه گذاری و سازمان دادن اطلاعات برای کارمندان داخلی و سطح مدیریت برای مشورت در هنگام انجام وظایف و تصمیم گیری است (Huang & Shih, 2009).
  6. مدیریت دانش به عنوان فرآیند ساده سازی، توسعه و بهبود دانش، اکتساب، تسهیم و اشاعه دانش و اطلاعات در سازمان شناخته می شود (Abili et al., 2011).
  7. مدیریت دانش فرآیند کشف، کسب، توسعه و ایجاد، نگهداری، ارزیابی و به کارگیری دانایی متناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان از طریق پیوند میان منابع انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی صورت می پذیرد (King, 2008).
  8. مدیریت دانش ابزار سازمان برای دستیابی به اهداف خود از طریق ایجاد، کسب، یکپارچه سازی و تسهیم اطلاعات، بینش، عقل و فکر و تجربیات همه اعضا است (Abili et al., 2011).
  9. در یک سطح کلی، مدیریت دانش را می توان به عنوان مجموعه ای از فرآیندها تعریف کرد که ناظر بر خلق، اشاعه و بهره گیری از دانش است. این تعریف مستلزم خلق ساختارهای سازمانی، حمایتی، تسهیل روابط اعضا، استفاده از ابزارهای تکنولوژی اطلاعات در شبکه و توضیح دانش است (امین بیدختی و همکاران، ۱۳۹۰).

[۱]. Quinn

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
  • ۰
  • ۰

فرآیند مدیریت دانش:

زولانسکی[۱] (۱۹۹۶) دیدگاه بهترین شیوه مدیریت دانش در شرکت را معرفی نمود و نشان داد که چهار مرحله در این فرایند وجود دارد که عبارتند از:

  1. شروع (جستجو): مرحله اول، با شناخت مشکل و جستجو برای دانش مورد نیاز جهت حل آن آغاز می شود. جستجو برای دانش ممکن است منجر به یافتن یک راه حل اولیه باشد، زمانی که دانش مورد نیاز برای حل مشکل یافت شد، فرآیند از طریق مرحله دوم یعنی  به کارگیری دانش یافت شده ادامه می یابد.
  2. راه اندازی (یادگیری): این مرحله جایی است که در آن منابع و دریافت کنندگان برنامه قرار دارند و همه فعالیت های لازم برای انتقال دانش انجام می شود.
  3. وارد عمل شدن (تمرین): در این مرحله دریافت کنندگان، شروع به استفاده از دانش کسب شده می کنند. مباحث و مشکلات جهت اطمینان از اینکه دریافت کنندگان قادر به دستیابی به عملکرد رضایت بخش هستند، مورد ارزیابی قرار می گیرند. مرحله عمل، روزنه کوچکی به سوی فرصت هایی برای برطرف کردن مشکلات غیر منتظره می گشاید.
  4. ادغام (درک): مرحله ادغام، پس از اینکه گیرنده به نتایج رضایت بخش از طریق دانش منتقل شده دست یافت، شروع می شود. آن در تلاش برای رفع موانع بوده و با چالش هایی جهت روزمره کردن فعالیت های جدید سرو کار دارد .(Chen & et al., 2010)

مدیریت دانش تلاش و کوشش هوشیارانه سازمانی در جهت کسب و افزایش توان رقابتی، خلاقیت، نوآوری و بهره وری در دنیایی با تغییرات سریع تکنولوژی و بازار آشفته و پردردسر امروزی         می باشد. مدیریت دانش را می توان فرآیند ایجاد، تأیید، ارائه، توزیع و کاربرد دانش دانست. این پنج عامل در حوزه مدیریت دانش برای یک سازمان، زمینه آموزش، بازخورد، آموزش مجدد و یا حذف آموزش را فراهم می آورد که معمولاً برای ایجاد، نگهداری و احیای قابلیت های سازمان مورد نیاز است. شکل ۳-۲ فرآیند مدیریت دانش را در قالب پنج مرحله فوق نشان می دهد (Batt, 2001).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۳: فرآیند مدیریت دانش (Batt, 2001)

 

۱- ایجاد دانش

ایجاد دانش به توانایی سازمان ها در ایجاد ایده ها و راه حل های نوین و مفید اشاره دارد. سازمان ها با توسعه و تجدید ساختار دانش قبلی و کنونی با روش های مختلف به خلق واقعیت ها و مفاهیم جدید می پردازند.ایجاد دانش فرآیند مهمی است که در آن انگیزه، تلفیق، تجربه و شانس، نقش مهمی ایفا می کنند. معیار سنجش دانش نو، نقش موثر آن در حل مسایل جاری و نوآوری در بازار است. با این حال، توصیه نمی شود که سازمان ها بکوشند تحت هر شرایطی، دانش جدید ایجاد نمایند.    روش های مختلفی وجود دارد که با آن ها می توان تجربیات را دوباره آزمود. در برخی موارد یک سازمان می تواند با استفاده از استراتژی تقلید، تکرار و جایگزینی بخشی از دانش موجود را دوباره ایفا نماید. در برخی موارد یک سازمان می تواند با تکیه بر توانایی های خود و کاهش کاستی ها قابلیت خود را بهبود بخشد. قابلیت ایجاد دانش مبنایی  برای  توانایی  شرکت ها  در ایجاد نوآوری را نشان می دهد (Chen & Wang ,2012).

[۱]. Szulanski

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
  • ۰
  • ۰


اهداف کاربردی:

علاوه بر اهداف نظری،این تحقیق هدف کاربردی را نیز به دنبال می کند،به بیان دیگر تولید کنندگان ماکارونی و سایر صنایع غذایی مشابه می توانند از نتایج بدست آمده در خلق ارزش نام تجاری مبتنی بر مشتری استفاده نماید.

همچنین بر اساس نتایج بدست آمده از تحقیق و آگاهی از الگوی تمایلات رفتاری مشتریان ،از استراتژی­های مناسب بازاریابی در جهت رفع نیازو خواسته های مشتریان و ایجاد وفاداری در مصرف کنندگان استفاده نمایند.

 

برای پاسخ به سئوالات و نیل به اهداف تحقیق،فرضیه های زیر طرح شده است.

 

۱-۵فرضیه های تحقیق:

فرضیه۱: بعد کیفیت ادراکی از ارزش نشان تجاری بر تمایلات رفتاری خرید تاثیر مثیت دارد.

 

فرضیه۲: بعد کیفیت ادراکی از ارزش نشان تجاری بر تمایل به پرداخت هزینه بیشتر برای نام تجاری تاثیر مثبت دارد.

فرضیه۳: بعد ارزش ادراکی هزینه از ارزش نشان تجاری بر تمایلات رفتاری خرید تاثیر مثبت دارد.

فرضیه۴: بعد ارزش ادراکی هزینه از ارزش نشان تجاری بر تمایل به پرداخت هزینه بیشتر برای نام تجاری تاثیر مثبت دارد.

فرضیه۵: بعد منحصربه فرد بودن کالا از ارزش تجاری بر تمایل به پرداخت هزینه بیشتر برای نام تجاری تاثیر مثبت دارد.

فرضیه۶: بعد منحصربه فردبودن کالا از ارزش نشان تجاری بر تمایلات رفتاری خرید تاثیر مثبت دارد.

فرضیه۷: بعد تمایل به پرداخت هزینه بیشتر برای نام تجاری از ارزش نشان تجاری بر تمایلات رفتاری خرید تاثیر مثبت دارد.

 

۱-۶اهمیت و ضرورت تحقیق:

حوزه رفتار مصرف کننده به مانند دریایی است که­ هرکس   می­تواند فقط بخشی از آن را بشناسد، رفتار خرید مصرف کننده تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی شکل می گیرد و با توجه به این که مصرف کنندگان در محیطی پویاو دائما در حال تغییر فعالیت می کنندو محصولات و خدمات مصرفی دائما در حال تغییر و تحول می باشند به منظور شناخت این جریان دائمی و ایجاد یک آمیخته بازاریابی مناسب برای یک بازار تعریف شده،مدیران بازاریابی باید شناخت دقیقی از رفتار مصرف کننده داشته باشند،به عقیده آقای مک­دانیل رفتارخرید مصرف کنننده به تشریح چگونگی تصمیم خرید مصرف کنندگان و نحوه استفاده از کالاها یا خدمات خریداری شده، می پردازد.(p،۵۲۱،۱۹۹۸،mc Daniel).

اگر یک شرکت تمایل دارد ارتباط عمیق و معنا داری با کشتریان خود پیدا کند ، ناگزیر است در پیدا کردن و جستجوی نقاط مشترک ،علایق و گرایشات و تمایلات واحد با آنها باشد .

خلق شخصیت مناسب یرای یک نام تجاری ، می تواند تمایز چشمگیری را ایجاد کند که برای تحقق این باید به جستجو و بررسی پرداخت و شناسایی زمینهای میان مشتریان از یک سوو نام و نشان تجاری از سوی دیگر از جمله زمینه سازهای برقراری ارتباطی موثر برای جلب مشتریان بیشتر است.

بنابراین شناسایی عوامل موثر بر ارزش ویژه نام و نشان تجاری مبتنی بر مشتری گرایی می­تواند برای مدیران برنامه ریزان مدیریت برندهای این عوامل را برای نام و نشان تجاری مشخص گرداند.

ما می­دانیم مهمترین عامل خارجی مشتریان هستند که ارزش­ها و اهداف نام و نشان تجاری بر این اساس پایه گذاری می­شود پس بنابراین تحقیقات می­تواند الگوهای رفتاری مشاریان را با توجه به نیازها و ارزش های آنان را به صورتی دقیق شناسایی و تجزیه و تحلیل نماید تا بتوان عوامل تاثیر گذار یر ارزش نام و نشان تجاری و ار ارزشهای بازار هدف اطلاعات کسب و آگاهی پیدا کند .

که چگونگی روابط بین پدیدها و متغیرها را به هم مربوز می­توان ساخت یا شناسایی و استخراج مدل ، چارچوبی را برای انسجام تمامی اجزای ارزش نام تجاری بنا کرد که بین آنها هم افزایی ایجاد تا بتوان نام تجاری و ارزش بالایی را در نزد مشتری افزایش داد .

البته در مصرف ماکارونی نسبت به سایر کالاهای مشابه مانند نان ، برنج ، گوشت و… ارزانترین و سالمترین و سریعترین عذایی با ارزش غذایی بالا با توجه  به فشارهای اقتصادی و وضعیت نابسامان اقتصادی راحترین غذا برای خانوادها می­باشد .

البه با توجه به ارزش ویژه مصرف کننده و وجود رقیبان با نامهای تجاری معروف ، باید نیازهای مصرف کننده را پیدا کرد و عوامل تاثیر گذار بر متغیرهایی که در ارزش ویژه برند تاثیر بسزایی دارد را شناسایی تا همیشه آن مشتریان را راضی نگاه داردو نسبت به رقیبان از بازار مصرف بهتری برخوردار باشیم، بنابراین ضرورت دارد که شرکتها از اهمیت متغیرهای ادراکی _ شناختی و ارتباط نام و نشان تجاری و تاثیر رفتاری آنها بر مصرف کنندگان آگاه شوند تا شناخت بیشتری را پیدا کنند و با بکار گیری دانش و آگاهی موفق به خلق نام و نشان ارزشمند و دارای مزیت رقابتی دست یافته و در سطح داخلی و بین المللی به موفقیت دست یابد .

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
  • ۰
  • ۰

قلمرو مکانی :

جامعه آماری تحقیق مشتریان ماکارونی مانا در سطح استان البرز می­باشد که در زمان گردآوری اطلاعات از مشتریان فروشگاهای بزرگ در سطح استان (شمال جنوب غرب شرق و مرکز)استان البرزکه برای خرید محصولات مراجعه نموده شده است ، بنابراین تعداد جامعه آماری نامشخص و آمار دقیق مصرف کنندگان در دسترس نیست .

 

۱-۸قلمرو زمانی تحقیق:

 

از نظر زمانی ، تحقیق در سال ۱۳۹۲ انجام گرفته و گردآوری اطلاعات از گروه نمونه در تیرماه سال ۱۳۹۳ صورت گرفته است .

که روش تحقیق پیمایشی مقظعی است و با توجه به حجم نمونه و پرسشنامه در ۴۰ روز بین اعضای نمونه توزیع و پاسخ آنان گردآوری می­گردد.

 

۱-۹روش تحقیق:

 

معمولا روش های تحقیق بر اساس دو ملاک

۱)روش تحقیق باتوجه به هدف

۲)روش تحقیق برحسب روش اجرا

طبقه بندی می­شود و روش تحقیق حاضر برحسب هدف کاربردی و برحسب روش اجراتوصیفی،همبستگی وپیمایشی است.

دراین تحقیق روابط بین متغیرها با استفاده از روش همبستگی که داده های آن با استفاده از مقیاس نگرش سنج از نمونه آماری گردآوری شده است،با به کارگیری روش معادلات ساختاری بررسی و مسیر تاثیر متغیرها بر یکدیگر با مدل یابی علی مشخص می­شود.

 

 

 

۱-۱۰روش نمونه گیری:

با توجه به اینکه نمونه معرف جامعه آماری می­باشد به تعداد حجم نمونه و روش نمونه گیری توجه می­شود و نمونه آماری به طور تصادفی از خریدکنندگان ماکارونی مانا در استان البرز انتخاب می­گردد.

حجم نمونه بر اساس فرمول برآورد حجم نمونه و با لحاظ کفایت حجم نمونه در بررسی مدلیابی ساختاری انتخاب می­شود.

 

 

 

۱-۱۱ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق:

اطلاعات مربوط به پیشینه و ادبیات تحقیق از روش کتابخانه ای(منابع موجود در کتاب­ها-مقالات-نشریات-پایان­نامه هاونظایر این ها) وهمچنین اینترنت استفاده شده است، برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق از روش میدانی به وسیله پرسشنامه استفاده گردیده است.

با توجه به این که روش تحقیق باتوجه به روش گردآوری داده ها پیمایشی است،اطلاعات یا روش پیمایشی مقطعی از نمونه آماری و با استفاده از ابزار پرسشنامه صورت

می­پذیردو با استفاده از روش همبستگی با معادله یابی ساختاری مورد مطالعه قرار می گیرد.

 

۱-۱۲جامعه آماری:

تعداد نمونه ما ۳۸۵ نفر بدست آمده است (مومنی, ۱۳۸۹) (کوکران, ۱۳۸۵). تعداد ۳۸۵ پرسشنامه بین اعضای نمونه توزیع شد و در نهایت تعداد ۳۸۳ پرسشنامه برگشت داده  شد و قابل استفاده و تجزیه و تحلیل بودند.

 

۱-۱۳روش نمونه گیری:

روش نمونه گیری در این تحقیق، نمونه گیری از نوع نمونه برداری احتمالی، نمونه گیری خوشه ای  بود. به این صورت که هر منطقه شهری در کرج نمایانگر خوشه بود و اعضای نمونه به طور تصادفی از درون چند خوشه انتخاب شدند.

 

۱-۱۴روش تجزیه و تحلیل اطلاعات:

برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده می شود.پس از گردآوری اطلاعات،ابتدا اطلاعات خام کدگذاری و طبقه بندی وبه متغیرهای تحقیق تبدیل می شود.

سپس با استفاده از آمارتوصیفی شاخص های گرایش به مرکز و پراکندگی محاسبه می گرددو با استفاده از فنون آمار استنباطی فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار می گیردو در مورد فرضیه هابرپایه تئوری احتمالات قضاوت می­شود.سپس با استفاده از روش معادلات ساختاری بررسی شده ومدل علی مورد نظر مورد مطالعه و آزمون قرار می گیرد.

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

  • admin admin
Cryptography Entrepreneurs Centralbanks Symbol
 از کرم گریم سفید کننده صورت چگونه استفاده کنیم
 راهنمای خرید لباس عروس
   

با این حال، بازده استیبل کوین بستگی داردروی سکه انتخابی و نوع سپرده شما.

Mortgagefraud HMTreasury Venturecapital Ethereum MXC 価格 ( MXC ) Contagion PieterWuille Relativevalue What Is a DAO? Gas Price Metatransaction John Adler BitcoinETF Deflation Token Swap 1hr Accounting Token SHIB CAD Requests jackmallers AdairTurner   The MBOX Token SaudiArabia CaitlinLong Winding Down How-to Guides arkinvestmentmanagment Basisrisk Algorithmics FTSE100   JayClayton Raiden Network HI Price ( HI ) Exchanges Mining Rewards BitcoinMiner ConsenSys Ledger ALGO EUR Basistrading Digitalassets International Protiviti Blockchain SpeedyTrial Giá NEM ( XEM ) Composable Token BTC CNY ETH USD IceClearCredit MartyBent BitcoinATM Fueloil DBSBank Crypto Casey Regulation ManGroup Conferences BGCPartners Pricerisk California Mining Rig هدایای تبلیغاتی Tier1capital ETH NZD Metatransaction ErisExchange Swedbank Relativevalue Keylogger   Euroclear Investmentbanks SLP GBP Lido Finance Unchainedcapital Terrorism What Is Web 3.0? SKILL CHF ERC-721 Secure Element LTC ZAR Venture Capital MonetaryPolicy SHIB BCH SouthAfrica

RiskMetrics Recession Investing XMR RUB Cryptoasset GoldmanSachs Relativevalue

SLP PHP Spot Trading

 

FTSERussell

آلیاژ های پلیمری مفهوم اعتماد اجتماعی دعوی تصرف عدوانی مقدار مدعی به افزایش محافظه کاری سود بازارگرایی حقوق موضوعه ایران ارزیابی مالی غیرسندرمی تاپسیس تفکر انتقادی عدم تقارن زمانی سود اسید پاشی حقوق بین الملل محیط زیست چک تضمین شده آموزش گروهی فرهنگ اشتغال بانوان رادیولوژی سیستم دسته‌بند فازی کانون بانکها ضابطان دادگستری کمبود توجه مسئولیت اجتماعی فریقین از هم گسیختگی خانوادگی نشانگان روانشناختی منابع سازمان روان شناسی تمرین مقاومتی جو سازمانی سیاست جنائی تقویت روحیه کارآفرینی تغییر جنسیت بیزین دینامیک چرخش اجباری یاد داری اختلال سلو پروانه کسب چرخه عمر شرکت­ها والدین معتاد شرط صفت مصارف روستایی تجارت الکترونیکی ارزش کالا جنس مخالف عروق کرونری ورشکستگی مالی خلاقیت کارکنان دانش بومی Fair Ness توسعه انسانی معیارهای ریسک نقدینگی توسعه سیاسی برائت از جرایم اراضی بایر مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی صادرات مصنوعات بازار‌گرائی دلالت های اخلاق نوسانات سود شرکت ها جبران خسارت ناشی از جرم قاعده احسان جریانات نقدی سب رهبری کشف دانش افزوده اقتصادی نرخ موثر مالیات سند رسمی مالکیت ضریب واکنش سود کیفر حبس رسالت مطبوعات اجتماع مدار هالت وینترز محل سکونت تحقیق رشته کامپیوتر ریزماهواره ادراک زمان مدیریت پروژه قوانین حضانت قوانین فعلی بافت های شهری یکپارچه سازی اعتماد فعل زیانبار تعقیب اثر بخشی مدارس آزادی عمل مدل EFQM تقوای خدمت تحلیل رفتار خرید مشتری رافع وصف متخلفانه AHP- TOPSIS مدت عده طلاق مسئولیت کیفری غذادهی مجدد نیازمندی‌های عملیاتی نادر خاکی جرایم خانوادگی بهره هوشی پرچم رسمی ایران روش TOPSIS عملکرد سازمانهای خصوصی ژن هورمون خالص دارایی منابع زغال سنگ مزایده ژیروسکوپ علل عدم توسعه بیمه های اشخاص صادق هدایت زنان شاغل نظریه عقل عملیات مالی درشت دانه سینمای ایران اسناد خزانه آموزش علمی شیوه های جبران خسارت درآمد کافی خوداتکایی علل سرقت جذب دانش خواص اپتیکی حقوق اشخاص گزینش گری در دین تصمیمگیری تعهدسازمانی رژیم تحریم دادرسی افتراقی ژئوفیزیک مؤلفه های انگیزش تحصیلی کمیسیون نظارت ارشد ها استرس زدایی ریسک های زنجیره سیستمهای چند عامله مدیریت صنعتی پایانه های تحریر ترکه مؤسسات فرهنگی جایگاه بورس کرامت انسانی متغیرهای زیست شناختی کیفر تکمیلی تحلیل پایداری تونل وثیقه های مدنی اوراق بهادار توانمندسازی اقتصادی سیل مدیریت کیفیت فراگیر در آموزش مدل سروکوال مطالعه تطبیقی حقوق داده کاوی شیوه شناختی- رفتاری خودکنترلی تعیین مجازات سود مشمول مالیات بیوتکنولوژی کشاورزی خودمدیریتی شرکت مختلط سهامی زندگی روستاییان شیلات ایستگاه‌های آتش‌نشانی ویل دعاوی سرمایه شرکت های پذیرفته شده تنش شوری مجرمین خطرناک ملاک تعیین قیمت سازه چوب افزایش بهره‌وری تحقیق رشته مدیریت ارتکاب جـرم اعتبار رشد چند حسگری درآمد اختصاصی بررسی تجربی DEMATEL رشد عملکرد سیستم بانکی سازمان دامپزشکی تحجیر شرایط احساسی تصویر برند حسین کرد سوانح طبیعی بانکداری آنلاین مدیریت کلاس عملکردنواوری تقارن اطلاعاتی توسعه گردشگری شرکت های سهامی عام تفاله انگور مواد اپیوئیدی ارشد نرم افزار مرتع داری قراردادهای بیمه کالای امانی مزیت رقابتی جذب مشتریان حق مرغوبیت سطوح دانشی نوع قلمه استراتژی های بازاریابی فسخ تکرار جرم زندگی کاری شخصیت بزهکار روش بدیعه پردازی ضمان درک رفتارهای شهروندی محصورسازی مستخدم رسمی احیای زمین مدلول عقد قرار موقوفی سیاست تقسیم سود نسبت پرداخت سود حفظ مشتری بازاریابی ارتباطی مدیریت مسکن رویکرد ارتباطی ستیر حکم نهایی مدیریت تجارت عوامل گذار آمیخته سطح بلوغ الکترونیک علوفه‏ ای موانع خلاقیت فردی فرض ثلث ترکه نانو کامپوزیت ها اضطراب سلامت تورم قوانین کیفری مولفه‌های خلاقیت سازگاری عاطفی ارزیابی توانها عزل وکیل تنوع فرهنگی سازمان دولتی دینامیکی دیوان بین المللی بارگیری و تخلیه آموزش مدارا ارشد حقوق انتظارات جنسی ریسک قابل پذیرش وسواس مذهبی سود سهام نقدی بانک مسکن سازمان ذوب آهن اختلال هویت جنسی ارشد کامپیوتر نگرش والدین تلفن همراه سازمانهای ایرانی آدیپوکاین مددکاری فزون‌کنشی بزرگ‌سال BMI افشای اطلاعات مالی دندانپزشکی رفتار مصرف کنندگان اختلافات گروه های تکفیری پروژه های تحقیق ارشد فیزیک تاخیرات پروژه فرصت های کارآفرینانه نسب وارث نقش جنسی تحصیلات کلاسیک سود بازرگانی ارائه مدل عملکرد برند بیوفیزیک ساختار های مالکیت کارخانجات ریسندگی و بافندگی جوجه های نر مدل سازی مدیریت متن کامل کامپیوتر عوارض نوسازی استراتژیهای لان سنجش و آموزش موانع اداری کودکان مبتلا سندرم داون تحلیل رفتار ژئوپولیتیکی رشد اجتماعی بیمه تامین اجتماعی مشکلات تحصیلی حرکت نیترات انعطاف پذیری شناختی روانپزشکی هیدروپونیک مردسالاری مواد مخدر توابع شکافت ورزش شهروندی رضایت جنسی اهدای جنین نکاح منقطع رفتارمسالمت آمیز تدریس اثربخش سودآوری شعب بانک انسان شناسی عدالت توزیعی رتباطات سازمانی عدم قطعیت اطلاعات سرمایه روانشناختی تنگدستی مالی سبک مشارکتی آنالیز اجزای اصلی(PCA)