2-1-4- سرمایه اجتماعی
کلمن اولین محققی بود که به بررسی تجربی مفهوم سرمایه اجتماعی پرداخت. به نظر
او، سرمایه اجتماعی بخشی از ساختار اجتماعی است که به کنشگر اجازه میدهد تا با
استفاده از آن به منابع خود دست یابد. این بعد از ساختار اجتماعی شامل تکالیف و
انتظارات، مجاری اطلاعرسانی، هنجارها و ضمانت اجرایی است که انواع خاصی از رفتار
را تشویق کرده یا منع میکنند ( کلمن، 1377). کلمن سپس اضافه میکند
که ساختار اجتماعی سرمایه اجتماعی را پدید میآورد. از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی
نمایانگر منبعی از انتظارات دو طرفه است. بنابراین با شبکههای گستردهتر
ارتباطات، اعتماد و ارزشهای مشترک، بالاتر از افراد قرار
میگیرد (فیلد،1384). در واقع کلمن سرمایه اجتماعی را بر مبنای کارکرد آن تعریف میکند،
از نظر او سرمایه اجتماعی ذات واحدی نیست، بلکه مجموعهای از ذاتهای گوناگون است
که دو عنصر مشترک دارد؛ اولأ همه آنها مشتمل بر جنبهای از ساختارهای اجتماعیاند،
ثانیأ، برخی کنشهای خاص کنشگران در داخل محدوده ساختار تسهیل میکنند. سرمایه اجتماعی
مانند دیگر اشکال سرمایه مولد است (تاجبخش، 1385).
پیر بوردیو سرمایه اجتماعی را سرمایهای از روابط اجتماعی میداند که در صورت لزوم حمایتهای مفید را تأمین میکند، سرمایهای منبعث از افتخار و احترام است (محمدی، 1385). برای فهم نظریه بردیو درباره سرمایه اجتماعی، لازم است به خاطر داشته باشیم که توجه اصلی او بر فهم سلسله مراتب اجتماعی است که او هم از جهات مختلف تحتتأثیر جامعهشناسی مارکسیستی است. همانند نظریه اقتصادی مارکس، بوردیو هم معتقد است که سرمایه اقتصادی ریشه تمام انواع سرمایههاست (فیلد، 1385). البته شکل غالب سرمایه از دید بردیو، سرمایه اقتصادی است و انواع دیگر سرمایه که شامل سرمایه فرهنگی و اجتماعی است، به عنوان ابزاری برای حصول سرمایه اقتصادی مفهوم پیدا میکند. به هر ترتیب بوردیو، سرمایه اجتماعی را اینگونه تعریف میکند که؛ سرمایه اجتماعی، مجموعه منابع بالفعل یا بالقوهای است که حاصل شبکه ای با دوام از روابط کمابیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل یا به عبارت دیگر با عضویت در یک گروه است، این شبکه، هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار و آنان را مستحق اعتبار میسازد (بوردیو، 1986). به اعتقاد بوردیو سرمایه اجتماعی یک ودیعه طبیعی یا اجتماعی نیست بلکه چیزی است که در طول زمان و با تلاش بی وقفه به دست میآید. شبکه روابط، محصول راهبردهای سرمایهگذاری فردی یا جمعی، آگاهانه یا ناخودآگاه است که هدفش ایجاد یا بازتولید روابظ اجتماعی است که مستقیمأ در کوتاهمدت یا بلندمدت قابل استفاده هستند (بوردیو، 1986). بر اساس نظریه بوردیو، میتوان گفت که تمایلات یا گرایشهای رفتاری افراد ناشی از موقعیتی است که در روابط اجتماعی دارند. بدین معنی که جایگاهی که در روابط اجتماعی کسب میکنند نوع خاصی از عادتواره را شکل میدهند بهطوریکه شرایط زندگی، رفتارهای فرهنگی و سیاسی از نوع خاصی میشود. بنابراین رویکرد بوردیو به این مفهوم ابزاری و فردگرایانه است.
رابرت پاتنام (2000)، سرمایه اجتماعی را اینگونه توصیف میکند. سرمایه اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههاست که میتوانند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشند. سرمایه اجتماعی نیز مانند سایر سرمایهها مولد است و امکان دستیابی به اهداف مشخص را فراهم میکندکه بدون آن غیر قابل دسترسی خواهند بود (پاتنام، 2000). بنابراین سه مفهوم اساسی، شبکهها، هنجارها و اعتماد، سه پایهی اصلی سرمایه اجتماعی نزد پانتام را تشکیل میدهد. در واقع هسته اصلی ایده سرمایه اجتماعی نزد پانتام، همان شبکههای باارزش است. ارتباطات اجتماعی بر مولدیت افراد و گروهها تأثیرگذار است (پانتام، 2000). شبکههای اجتماعی، بیشتر مردم را به همکاری و اعتمادپذیری در برخوردهایشان تشویق میکنند و اطلاعات موجود درباره اعتمادپذیری افراد دیگر را تقویت میکنند، از نظر پانتام خانواده واضحترین نمونه سرمایه اجتماعی درون گروهی و سازمان جامعه مدنی نمونه ناب سرمایه اجتماعی میان گروهی است (تاجبخش، 1385)
پانتام (2000)، معتقد است در جوامعی که از سطح بالای سرمایه اجتماعی برخوردارند، شهروندان نسبت به کارهای جامعه احساس تعهد میکنند و مشارکت مدنی از ویژگیهای این جوامع است و اثرات نیرومندی بر بسیاری از ابعاد گوناگون زندگی ما دارد. برخی از این اثرات عبارتند از: میزان پایین جرم و جنایت (پانتام، 2000)، بهداشت بهتر (ویلکینسون 1996)، طول عمر بیشتر (پانتام، 2000)، موفقیت تحصیلی بیشتر (کلمن، 1998)، رفاه بیشتر برای کودکان و سوء استفاده کمتر از آنها (کوت و هیلی، 2001)، فساد اداری کمتر و عملکرد بهتر دستگاههای دولتی (پانتام، 1995) و عملکرد اقتصادی بهتر از طریق اعتماد بیشتر و کاهش هزینههای معامله با یکدیگر (فوکویاما، 1995).
صاحبنظر دیگر در زمینه سرمایه اجتماعی فرانسیس فوکویاما است. فوکویاما بر وجود هنجارها و ارزشهای غیر رسمی در یک گروه تأکید میکند. تعریف او از سرمایه اینگونه است: سرمایه اجتماعی را به سادگی میتوان به عنوان مجموعه معینی از هنجارها و ارزشهای غیر رسمی تأکید کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان مجاز است، در آن سهیم هستند. مشارکت در ارزشها و هنجارها، به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمیگردد، زیرا که این ارزشها ممکن است ارزشهای منفی باشد (فوکویاما، 1379). مباحث و مطالعات فوکویاما پیرامون سرمایه اجتماعی نیز مانند پاتنام در سطح کلان دنبال شده است. او سرمایه اجتماعی را در سطح کشورها و در ارتباط با رشد و توسعه اقتصادی آنها مورد بررسی قرار داده است. همچنین مانند پانتام هنجارهای همیاری را شالوده سرمایه اجتماعی معرفی میکند و مفهوم شبکه را در ارتباط با سرمایه اقتصادی مطرح میکند : از دیدگاه سرمایه اجتماعی، شبکه به عنوان نوعی سازمان رسمی به تعریف در نیامده، بلکه به صورت یک ارتباط اخلاقی مبتنی بر اعتماد تعریف میشود. شبکه گروهی از عاملان منفردی است که در هنجارها یا ارزشهای فراتر از ارزشها و هنجارهای لازم برای داد و ستدهای متداول بازار مشترک هستند. هنجارها و ارزشهایی که در این تعریف جای میگیرند از هنجار ساده مشترک بین دو دوست گرفته، تا نظامهای ارزشی پیچیده که مذاهب سازمانیافته ایجاد کردهاند، ادامه مییابد (فوکویاما، 1379).
پژوهشگر دیگری که از سرمایه اجتماعی سخن به میان آورده است، نان لین است. لین در سال (1998) مفهوم سرمایه اجتماعی را برای طرح نظرات پیشین خود برگزیده و آن را به مثابه منابع نهفته در ساختار اجتماعی تعریف میکند که با کنشهای هدفمند قابل دسترسی یا گردآوری است. به این ترتیب، از نظر لین سرمایه اجتماعی از سه جزء تشکیل شده است : منابع نهفته در ساختار اجتماعی، قابلیت دسترسی افراد به اینگونه منابع اجتماعی و استفاده یا گردآوری اینگونه منابع اجتماعی در کنشهای هدفمند (توسلی، 1384). مفهوم سرمایهی اجتماعی توسط جامعهشناسان برجسته یعنی کلمن، پاتنام، فوکویاما و بوردیو مطرح شده است؛ از دیدگاه کلمن، مفهوم سرمایهی اجتماعی نشاندهندهی آن است که چگونه ساختار اجتماعی یک گروه میتواند به عنوان منبعی برای افراد آن گروه عمل کند. کلمن سرمایهی اجتماعی را در اعتماد، اطلاعرسانی و ضمانت اجرای کارآمد، رابطهی اقتدار و میزان تکالیف در گروه میداند (مهری، 1384). جیمز کلمن معتقد بود سرمایه اجتماعی هنگامی ایجاد میشود که روابط میان اشخاص به شیوهای تغییر یابد که کنش را آسان سازد. بر این اساس سرمایه اجتماعی جنبههای متفاوت ساختار اجتماعی را در بر میگیرد تا کنش جمعی و فردی را گسترش دهد و آسان نماید (کلمن، ترجمه صبوری 1377). بوردیو (1983) نیز سرمایه اجتماعی را حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلی میدانست که نتیجه مالکیت شبکه پایداری از پیوندهای نهادی شده در میان افراد است که در یک گروه گرد آمدهاند. میزان سرمایه اجتماعی هر فرد، بستگی به شمار پیوندها و میزان سرمایه (فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) به دست آمده توسط هر پیوند دارد. پانتام (2000) نیز معتقد است که سرمایه اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکهها هستند که میتوانند با آسانسازی کنشهای هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشند. سرمایه اجتماعی اشاره به منابعی دارد که افراد به واسطهی حضور یا تعلق به یک گروه اجتماعی به آنها دسترسی دارند، این گروه میتواند به بزرگی ملت و یا به کوچکی خانواده باشد. منابع نیز میتوانند پدیدههای ملموسی همچون پول، مسکن، شغل، حمایت اجتماعی و یا امکانات غیر ملموس همچون اطلاعات مفید، مشاوره فکری و آرامش روحی باشند. فرد دارای سرمایه اجتماعی زیاد، کسی است که دارای روابط وسیعتر، صمیمیت و اعتماد قابل توجه و عمیق است با توجه به آنچه گفته شد، میتوان گفت: سرمایه اجتماعی از تجمع و تعامل سرمایه فیزیکی، انسانی و فرهنگی، زاده و بارور میشود و بستر حرکت جامعه را به سوی آینده میسازد (تاجبخش، 1385).
2-2- تحقیقات پیشین
2-2-1-تحقیقات پیشین مربوط به خودکارآمدی و سرمایهها
علی رغم اینکه پژوهشهای متعددی در مورد عوامل مؤثر بر خودکارآمدی، و نیز تأثیر سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر پدیدههای روانی تربیتی، صورت گرفته اما پژوهش مشخصی یافت نگردید که دقیقأ به بررسی تأثیر سرمایههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی بر خود کارآمدی، پرداخته باشد. بر این اساس میتوان پژوهشهای موجود را به شرح زیر بیان نمود.
سروقد، رضایی و معصومی (1389)، در پژوهش خود به بررسی رابطه سبکهای تفکر و خودکارآمدی در بین دانشآموزان پیشدانشگاهی شهر شیراز پرداختند، نتایج تحقیق نشان داد که بین خودکارآمدی با همهی سبکهای تفکر بهجز تفکر درونگرا و کلنگر رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد.
فشارکی، اسلامی، مقیمیان و آذربرزین (1389)، در مطالعهای با بررسی تأثیر دو روش تدریس (روش سخنرانی و روش سخنرانی همراه با یادگیری مبتنی بر مسأله ) بر خودکارآمدی، در بین دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی دریافتند که آموزش مؤثر میتواند خودکارآمدی دانشجو در جهت اجرای عملکرد مرتبط را ارتقا دهد.
شوکت و همکاران (2011)، در پژوهشی به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و انسانی با خودکارآمدی فارغاتحصیلان دانشگاهی پرداختند. این پژوهش در چهار دانشگاه دولتی و چهار دانشگاه غیر دولتی در هند انجام شد، نتایج نشان داد که دانشجویان از تأثیر رشد سرمایهی اجتماعی و انسانی بر خودکارآمدی رضایت نداشتند.
مولتن، براون و لنت[1] (1991) نشان دادند که خودکارآمدی در میان دانشآموزان متفاوت است و بهراحتی تحت تأثیر تجارب قرار میگیرد. این خبر بسیار مسرتبخشی برای مسؤولان امر تعلیم و تربیت است که با مداخله بهجا و مناسب بتوانند عامل خودکارآمدی را در دانشآموزان رشد و پرورش دهند (زیمرمن[2]، 2000).
به علاوه، تحقیقات زیر نیز به بررسی تأثیر سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر برخی پدیدههای روانی تربیتی پرداختهاند.
ترامونته و ویلمز (2010)، در پژوهشی که با عنوان، سرمایه فرهنگی و اثرات آن بر روی بازده آموزشی، انجام دادند به این نتیجه رسیدند که، بین سرمایه فرهنگی و سطوح بازده آموزشی رابطه معنادار وجود دارد.
لی و کائو[3] (2009)، اثرات سرمایه فرهنگی و وضعیت مهاجرتی را بر روی بازده آموزشی بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که وضعیت مهاجرتی و سرمایه فرهنگی بر بازده آموزشی تأثیر میگذارد.
کافمن و گابر[4] (2004)، در پژوهشی با استفاده از دادههای پیمایش طولی آموزش و پرورش ملی در آمریکا به بررسی تأثیر مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای فوق برنامه و سرمایه فرهنگی بر موفقیت تحصیلی پرداختند. در این پژوهش موفقیت تحصیلی بر حسب ورود به دانشگاههای عمومی (4 ساله) و دانشگاههای برتر و برجسته اندازهگیری شد. نتایج تحقیق نشان داد فعالیتهای فوق برنامه و سرمایه فرهنگی بر ورود به دانشگاههای عمومی (4 ساله) تأثیر دارند اما بر ورود به دانشگاههای برتر تأثیری ندارند. نتایج تحقیق بر حسب جنسیت تفاوت معنا داری نشان نداد.
دوماس و وارد[5] (2010)، نیز در تحقیقی که بر روی 24599 دانشآموز انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که، سرمایه فرهنگی بر برخی رفتارها مانند اقدام به ثبت نام و رفتن به دانشگاه تأثیرگذار است.
نوغانی (1386)، در پژوهش خود نشان داد که، در پرتو حضور سرمایه اجتماعی و اقتصادی، سرمایه فرهنگی بر احتمال موفقیت داوطبان ورود به دانشگاه میافزاید. بهعلاوه، در پرتو حضور سرمایه اجتماعی و اقتصادی، سرمایه فرهنگی بر احتمال افزایش نمره داوطلبان ورود به دانشگاه کمک میکند.
خدایی (1387)، با بررسی رابطه سرمایه اقتصادی و فرهنگی والدین دانشآموزان با احتمال قبولی آنها در آزمون سراسری، نشان داد که، سرمایه بالای فرهنگی والدین (تحصیلات پدر و مادر)، باعث افزایش احتمال قبولی در ورود به دانشگاه میشود. که این با نظر بوردیو مبنی بر اینکه "دانشآموزان با سرمایه فرهنگی بالاتر در رسیدن به موفقیتهای آموزشی شانس بیشتری دارند" مطابقت دارد.
نوربخش (1390)، در پژوهشی جایگاه و نقش خانواده در موفقیت داوطلبان آزمون سراسری را بررسی کرد. این تحقیق، به دنبال بررسی نقش سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی خانواده در موفقیت داوطلبان آزمون سراسری بوده است. جامعه آماری، دانشجویان پذیرفته شده رشتههای پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، رشته برق و رشته حقوق دانشگاه تهران در سال تحصیلی 84-1383 هستند و حجم نمونه مورد نظر 150 نفر از دانشجویان ممتاز رشتههای یاد شده میباشد. روش تحقیق، روش پیمایشی و ابزار جمع آوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است. بر اساس نتایج حاصل از تحقیق، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه اقتصادی خانواده سهم مثبت و معنی داری در بهدست آوردن رتبههای خوب و رشتههای ممتاز کسب شده از سوی دانشجویان داشته است.
2-2-2 تحقیقات پیشین مربوط به رضایت از زندگی و سرمایهها
اما بررسی رابطه سرمایه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با رضایت از زندگی، در چندین تحقیق مورد توجه قرار گرفته که به شرح زیر میباشند.
نوغانی، فولادیان و ازغنی (1389) در مطالعه خود با عنوان؛ بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر رضایت از زندگی، در بین دانشجویان دانشگاه آزاد، به این نتیجه دست یافتند که بین متغیرهای سرمایهی اجتماعی با میزان رضایت از زندگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد و هرچه میزان سرمایه اجتماعی بیشتر باشد رضایت از زندگی نیز بیشتر است.
قلی زاده و شیروانی (1389)، با بررسی رابطه بین عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی با میزان رضایت از زندگی سالمندان اصفهان، نشان دادند که بین عوامل خانوادگی(62/0r=)، عوامل اجتماعی(62/0r=)، عوامل اقتصادی(66/0r=)، استقلالفردی (52/0r=) و سطح سلامت جسمانی(18/0r=)، با رضایتمندی سالمندان از زندگی ارتباط معنیدار وجود دارد.
ایمان، مرادی و رودبارکی (1387)، پژوهشی با عنوان بررسی تطبیقی سرمایه اجتماعی و سلامت روانی دانشجویان غیر بومی دانشگاه تهران و شیراز؛ به این نتیجه دست یافتند که احتمال ارتقای سلامت روانی دانشجویان تحت تأثیر متغیرهایی چون سرمایه اجتماعی، سن افراد، میزان درآمد خانوادگی و موقعیت آنها میباشد.
سالارزاده و حسنزاده (1385)، با بررسی تأثیر میزان سرمایه اجتماعی بر رضایت شغلی معلمان به رابطهی معنیدار بین سرمایه اجتماعی و رضایت شغلی پی بردند.
سعیدی و حسنزاده (1384)، با بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی معلمان بر میزان رضایتمندی از خانواده، مدرسه و اجتماع دریافتند که سرمایه اجتماعی بر میزان رضایتمندی معلمان، تأثیر معنیدار میگذارد. تحلیل همزمانی شاخصهای سرمایه اجتماعی و میزان رضایتمندی نشان میدهد که شاخصهای مربوط به ابعاد عینی سرمایه اجتماعی (شبکه روابط اجتماعی) بیشترین تأثیر را بر روی رضایتمندی داشتهاند. در کل، شاخصهای سرمایه اجتماعی 82 درصد تغییرات واریانس رضایتمندی را تبیین میکند.
بهزاد (1381)، در بررسی خود تحت عنوان سرمایه اجتماعی بستری برای ارتقای سلامت روان، نشان دادند که چگونه سرمایه اجتماعی میتواند زمینهساز ارتقای سلامت روان در سطح روابط فردی و گروه اجتماعی قرار بگیرد و اینکه اجرای برنامههای ارتقای سلامت روان چگونه در ساختار سرمایه اجتماعی یک جامعه میتواند به اجرا درآید.
جاگودزینسکی (2010)، در پژوهشی به تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر رضایت از زندگی پرداخت و تلاش کرد به این سوال پاسخ دهد که بین آسیاییها و اروپاییها تفاوت معناداری وجود دارد. این پژوهش که بر اساس روش تحلیل ثانویه صورت گرفت نشان داد که این عوامل تأثیر معناداری بر رضایت از زندگی دارند اما بر حسب دو قاره تفاوتهای معناداری وجود دارد، مثلأ در آسیا در مقایسه با اروپا سرمایهی اقتصادی تأثیر بیشتری بر رضایت از زندگی دارد، یا غرور ملی به عنوان یکی از مؤلفههای سرمایهی اجتماعی در آسیا بیش از اروپا بر رضایت از زندگی تأثیر دارد و سرانجام دینداری در آسیا تأثیر بیشتری بر رضایت از زندگی دارد.
- ۹۵/۰۵/۰۱