-
4-4-4- ترکیه و ترویج هویت غربی و سکولار با عنوان بهار عربی
حزب عدالت و توسعه و رهبر آن رجب طیب اردوغان در جریات تحولات کشورهای عربی و اسلامی منطقه، ضمن موضعگیری مذهبی و ایجاد موج ایران هراسی و شیعه هراسی در کشورهای دستخوش بیداری اسلامی، سعی داشتند تا هویت و خاستگاه این تحولات که ریشه در انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 داشت را از ایران دور نموده و با الگو قرار دادن نظام سکولار ترکیه برای این کشورها، ضمن کسب و تثبیت منافع خود در منطقه، تسلط و هژمونی فرهنگی و سیاسی خود در آسیای جنوب غربی را مجدداً احیاء نماید.
دولت ترکیه به جای توجه به ماهیت اسلامی تحولات کشورهای اسلامی، هم سخن با امریکا و غرب به این تحولات به عنوان بهار عربی نگریسته و اعتراضات و انقلابهای مذکور را در چارچوب قومی و اقتصادی معرفی و از آنها با نام بهار یا بیداری مردم عرب، بهرههای فراوانی نصیب خود ساختند.
ترکیه در مواجهه با بیداری اسلامی در منطقه، به سیاستهای کمالیست ها رجوع و سعی نمودند تا اسلام و دین مردم را با مصالح و منافع ترکیه، همسو نمایند. ترکیه به جای حمایت از همه مردم مسلمان مظلوم منطقه، به دنبال برجسته سازی تفاوتها و تنشهای مذهبی در جهان اسلام و حمایت از اهلسنت بود. اردوغان و دوستانش با حمایتهای مالی و اقتصادی قطر، عربستان، امارات متحده عربی، امریکا و... در تهیج جوانان عرب به تنشهای مذهبی و سپس آموزش آنان در ترکیه و اعزام آنان به سوریه برای سرنگونی دولت بشار اسد، به دنبال بسط هژمونی خود در منطقه و فتح سنگر به سنگر یا مرحله به مرحله کشورهای منطقه در چارچوب همان راهبرد عمق استراتژیک خود بودند.
فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه را باید اولین مرحله از طرح ترکیه دانست، در مرحله بعدی این طرح نیز به گسترش آتش تنشها و درگیریهای قومی و مذهبی در عراق اقدام نموده و موجبات سرنگونی دولت شیعی را فراهم و عراق را نیز به تسلط خود و دوستان سنی مذهبشان که گرایش های سکولار دارند، در میآوردند!
دخالت در لبنان، یمن، مصر و ... نیز مراحل بعدی این طرح برای احیای امپراتوری عثمانی جدید با ماهیت و هویت غربگرایی بود که تحت نام امپراتوری "یوروعثمانی1"به منصه ظهور میرسید.
سیاست و رویکردهای دولتمردان ترکیه در تحولاتی که خود آن را"بهار عربی"میخوانند به سیاستها و برنامههای امریکا و غرب، نزدیکی و همخوانی فراوانی داشته است. غرب و امریکا برای نفوذ و رخنه در تحولات بیداری اسلامی و انقلابهای منطقه، نیاز به یک بازیگر ظاهراً دلسوز برای مسلمانان و اعراب منطقه داشت که بتواند بر اعراب و انقلابیون منطقه تأثیرگذار باشد، ترکیه و مسئولان آن به خوبی از عهده این نقش برآمدند و توانستند در راستای مرکز هویتی خود که همان غرب میباشد به ایفای نقش در انحراف انقلابهای منطقه بپردازند.
مشوقهای مالی، اقتصادی و قراردادهای ترکیه با دولتهای جدید کشورهای منطقه که غرب و امریکا برای راضی کردن و همراهی ترکیه با سیاستهای غربی در منطقه به اردوغان پیشکش نموده را میتوان یکی از علل اصلی همراهی ترکیه و بلکه سرسپردگی این کشور به غرب و امریکا دانست.
هویت غرب مرکزگرای سران حزب عدالت و توسعه و همراهی و همگرایی این دولتمردان ترک با غرب را میتوان در قالب اقدامات ترکیه برای تغییر ماهیت و هویت منطقه آسیای جنوب غربی (خاورمیانه، شمال آفریقا و...)، تغییر مرزهای جغرافیایی خاورمیانه و تلاش برای تحقق نقشه امریکایی – صهیونیستی خاورمیانه بزرگ، مورد بررسی قرار داد. هویت غرب مرکزگرای ترکیه و آرمانهای ذهنی احیاء امپراتوری عثمانی به سرعت خود را به مردم منطقه و ایرانیان نشان داده و موجب اعتراضات مردم کشورهای منطقه به سیاستهای ترکیه شده و ایران نیز با تدوین سیاستهای جدید در منطقه طی دو سال اخیر توانسته است نقش غربگرایانه ترکیه در منطقه را برای مسلمان آشکار ساخته و از گسترش منافع آن در منطقه و به خصوص در حوزه منافع راهبردی جمهوری اسلامی ایران، جلوگیری نماید.
یکی از اسلوب بینالاذهانی سران حزب عدالت و توسعه را باید همان احیاء امپراتوری عثمانی دانست که به خوبی در سخنان سران ترکیه و به خصوص نظریه عمق راهبردی احمد داوداوغلو، تبیین شده است. امپراتوری جدید عثمانی را باید یوروعثمانی نام نهاد، این امپراتوری بر اساس انگارهها و تلاشهای اردوغان برای ایجاد یک امپراتوری جدید ترکی با تلفیقی از هویت عثمانی و هویت اروپایی (کمالیستی - سکولار) شکل میگیرد و در واقع دارای هویت و رویکرد غربی و اروپایی خواهد بود.
اینچنین است که انگارههای غربمحور و سکولار اردوغان و دولتش در حسرت تسلط مجدد بر دارالخلافه بغداد، دارالخلافه دمشق، قاهره، صنعا و... موجب ایجاد تنش و تقابل میان ترکیه و ایران شده است. تنشی که بیداری اسلامی و بهار عربی، تنها دو عنوان برای آن محسوب نمیشوند بلکه این واژگان نشان از هویت، ماهیت و انگارههای بینالاذهانی سران دو کشور دارد.
انگارههای ذهنی سران ترکیه با انگارههای ذهنی غرب در تعامل و همگرایی و با انگارههای ذهنی ایرانیان در تقابل و تنش قرار دارند. کشور پیروز در این تقابل بینالاذهانی که بر پایه تحولات جهان اسلام ( بیداری اسلامی در مقابل بهار عربی) استوار میباشد را باید قدرت برتر و بلامنازع آینده منطقه وسیع و مهم آسیای جنوب غربی محسوب کرد.
در این پست فقط تکه ای از این پایان نامه درج شده
برای متن کامل می توانید به سایت ارشدها مراجعه کنید
- ۹۵/۰۴/۳۰