۲-۲-۲-۲-۱-دروغگویی و فریب
در ابتدا سوالی مطرح می گردد و آن اینکه اگر کسی به شما دروغ بگوید و شما متوجه شوید که او عمداً به شما دروغ گفته چه نظری نسبت به او پیدا می کنید ؟
حتماً از او متنفر می شوید . اما آیا این موضوع را در زندگیتان هم رعایت می کنید ؟ یعنی آیا همیشه راست می گوئید و سعی نمی کنید عیوبتان را پنهان کنید ؟ مطمئناً جواب همه ی شما «بلی» نیست . بوده اند مردانی که با دروغ درباره کار ، شغل، مجرد بودن و تحصیلات عالیه ، همسرانشان را فریفته اند که پس از فهمیدن این موضوع کارشان به جدایی و طلاق کشیده شده است. در مورد زنان نیز همین موضوع مصداق پیدا می کند که در بحث تدلیس در ازدواج به آن مفصلاً پرداخته خواهد شد . پس بنابراین بهتر است افراد در هنگام خواستگاری کاملاً با هم صداقت و راستی داشته باشند . [۷۷]
ریشه بسیاری از دروغگویی ها ترس است ، ترس از مجازات ، ترس از رسوایی و آبرو ریزی و یا ترس از دست دادن منافع به دروغ متوسل می شوند برای آنکه از خود دفع شر کنند و یا از امر نا مطبوعی در امان باشند .
مرد خائن و زن نادرست و کجرو به یکدیگر دروغ می گویند و دم از تقوی و درستی و وفاداری می زنند تا به زعم خود از شری در امان بمانند و از حلاوت نا مشروع و میوه ممنوعه برخوردار باشند. [۷۸]
امام جعفر (ع) بنیانگذار مکتب شیعه معتقد می باشد انسان بالفطره صدیق است و عملی بر خلاف عقیده خود نمی کند ولی بعد در بعضی اشخاص ، این پدیده بوجود می آید که عملشان بر خلاف عقیده شان باشد و دروغ بگویند .
دروغ و فریب ضد حقیقت است . دروغ سنگرسست و متزلزل و ناپایداری است که فرد بی ایمان برای دفع ضرر و خطر بدان پناه می برد که چون فرو بریزد خطر و ضرر دو چندان گردد . چرا که دروغگو ایمان ندارد و مورد لعنت خداوند گرفته است . [۷۹]
درغگویی نشانه حماقت است نه زیرکی ، زیرا دروغگو آنقدر روشن بینی ندارد که بتواند این مهم را درک کند که دیر با زود پرده از روی حقیقت برداشته می شود و شرمندگی و ناکامی برای او باقی می ماند . دروغ بخصوص میان زوج و زوجه که باید عمری در سایه به اعتماد با یکدیگر در صلح و صفا و محبت زندگی کنند، بیش از هر عامل تخریبی دیگر مخاطره آمیز می باشد .
اگر تربیت زن و شوهر بر این امر استوار بود که هرگز به یکدیگر دروغ نگویند مسائلی که امروزه در بحث طلاق بوجود آمده است هرگز پدید نمی آمد . حوادث نشان میدهد آن دسته از نوعروسانی که شهامت راستگویی ندارند ونمی توانند صادقانه لغزش و خطای کوچک گذشته خود را با شوهر خویش در میان بگذارند در آستانه زندگی شیرین زناشویی خود می بایست عمری را در اضطراب و نگرانی به سر ببرند تا مبادا حقیقت فاش شود .
۲-۲-۲-۲-۲-پرخاشگری و فحاشی
عدم سازگاری زن و شوهر و پرخاشگری نیز خصیصه ای ناپسند می باشد و بیشتر در افرادی نمودار می گردد که کمبود عاطفی در زندگیشان وجود داشته باشد . آری ، کمبودهای عاطفی ،به شکل عقده های روانی رخ می نماید و طومار زندگی زناشویی را دستخوش آسیب می کنند.
به هر حال از شواهد و قرائن بر می آید که این خصیصه نیز چون دیگر موارد ناپسند دیگر نه تنها باعث بروز طلاق می شود بلکه باعث جراحت خاطر و رشد خود کم بینی می گردد . زوجین که در منزل کج خلق و پرخاشگر هستند کانون خانوادگی را با ترشرویی خویش بی فروغ و سرد می سازند و زن را که بنابر فطرت نیازمند نوازش و محبت می باشد را در محرومیت قرار می دهند . چنین افرادی از زندگی بهره کافی و لذت وافی نمی برند و فضای عاطفی خانواده را با خشونت و بد رفتاری بر همسر خود بی روح و نیز قابل تحمل می سازند. تندخویی با جوانمردی و شکیبایی منافات دارد و بنیان پیوند زناشویی را که بر مهر و محبت و صداقت و ایثار است راسست و ناپایدار می سازد . [۸۰]
در اینجا لازم به ذکر می باشد پیرامون حدود اختیارات نا محدود مردان و برداشت نا صحیح آنها از این اختیارات سخن به میان آورد ، چرا که تصور برخی از آقایان این است که اسلام به ایشان اختیارات نا محدودی داده است و بر اساس همین اختیارات آقایان می توانند به همسرانشان حکمرانی کنند . همانطور که می دانید ازدواج مجدد و انتخاب همسر دوم در مردان بصورت اختیار مطلقه و خارج از کنترل مطرح می شود مثلاً با پرخاشگری عنوان میدارند ما حق داریم که بیش از یک زن اختیار کنیم و اگر همسرانمان اعتراض کنند با آنان برخورد خواهیم کرد ! این تصور کاملاً غلط است . منظور از این بحث تفهیم این مساله است که اسلام هیچ اختیاری را چه به مرد و چه به زن بی دلیل نداده است و در پشت هر اختیاری ، تعهدی سنگین نهفته است که اجرای آن واجب می باشد [۸۱]
از دیگر صفات زشت که ممکن است مرد یا زن به آن مبتلا باشد عادت ناپسند و قبیح بد دهنی و فحاشی است . در احادیث معتبر نبوی نیز آمده است که ازدواج با زنان بر دهن به مردان مسلمان نهی شده است و البته اگر به ناچار ازدواجی هم صورت گرفت توصیه شده است از چنین زنانی صاحب فرزند نشوید .
خوشبختانه در جامعه امروزی زنان بد دهن بسیار اندک اند اما مردان بد دهن چندان کم نیستند . آنها به بهانه های گوناگونی به خود این حق را می دهند که همسرشان را در حضور دیگران و یا در محفلی که وی مورد احترام است به باد ناسزا ب
گیرند . ای
ن عمل نه تنها به شخصیت و غرور زن آسیب می رساند بلکه او را تشویق به بی توجهی به همسرش نیز می نماید و نتیجه بد دهنی چیزی جزء دلخوری، شکستن غرور ، انحراف و نهایتاً طلاق نخواهد بود [۸۲] و تخم کینه را
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید. |
در دل خواهد کاشت.
۲-۲-۲-۲-۳-خیانت های زناشویی
یکی دیگر از عوامل بروز طلاق درخانواده ها را می توان هوس های شیطانی و خیانت های زناشویی نام برد .
نفس اژدرهاست ، اوکی مرده است از غم بی آلتی افسرده است !
نفس اماره ، این شیطان درونی سعی دارد هر لحظه انسان را بسوی نیستی و گمراهی سوق دهد و چنانچه لحظه ای آنرا به حال خود گذارده و از آن غافل ماند ، باعث بروز صدماتی غیر قابل جبران می گردد . [۸۳]
در این میان گسترش ارتباطات میان افراد به وسایل مجازی نیز از عوامل گسترش ارتباطی است، ارتباطاتی که می تواند منجربه آشنایی و برقراری روابط حتی جنسی شود و در نتیجه منجربه جدایی و طلاق گردد. نا گفته نماند خیانت در زندگی زناشویی به شکل مشخص در قانون موضوعه ایران جرم انگاری نشده است . شاید بتوان گفت تنها آثار این خیانت مثل رابطه نامشروع جنسی است که حسب مورد می تواند مشمول مجازات حد یا تعزیر قرارگیرد که بعداً به تفصیل در رابطه با آن سخن گفته خواهد شد .
خیانت ضربه سهمگینی بر پیوند زناشویی وارد می آورد . علل خیانت های زوجین نسبت به یکدیگر متعدد و گوناگون است . عده ای معتقدند سرد مزاجی زن موجب می شود که مرد راه خیانت را بر گزیند و گروهی دیگر اعتقاد دارند تنوع خواهی مرد در روابط جنسی باعث می شود که وی به همسر خود خیانت کند برخی دیگر علت خیانت زن به مرد را در درجه ی نخست از میل به انتقامجویی نام می برند و بر این اعتقاد هستند که زنی که از شوهرش تحقیر یا خیانت می بیند سرانجام کاسه صبرش لبریز می شود و آن وقت است که عکس العمل غیر عاقلانه نشان میدهد . علت دیگر میل به خود نمایی زن است . برخی از زن ها فطرتاً مرد کش هستند ، تنها وقتی احساس رضایت و خوشبختی می کنند که چند مرد را در برابر خود به خاک داشته باشند. و همین سلطه جویی است که راه خیانت را پیش پایشان هموار می کند. [۸۴]
به هر جهت علت خیانت های زناشویی متعدد می باشد که می بایستی مرد یا زن از مبارزه و تلافی به مثل و خیانت دوری بجویند . هر چه هست خیانت و بی وفایی یک اقدامی بسیار زشت و نکوهیده و مطرود و غیر قابل گذشت می باشد پس بنابراین زوجین باید از سلامت نفس و ایمان کامل برخوردار باشند و هر دو پایبند به میثاق مقدس زناشویی بوده و در عشق پاکیزه و با خلوص نیت باشند .
اکیداً توصیه می شود زوجین پس از ازدواج تحت هیچ شرایطی فریب مردان و زنان دیگر را نخورند که مسلماً گامی جز بسوی نابودی خود، همسر و فرزندان برنخواهند داشت [۸۵] که فاجعه ای ننگین است.
۲-۲-۳-عوامل اجتماعی
یکی از مهمترین عواملی که باعث بروز و شکل گیری فرایند طلاق می گردد عوامل اجتماعی هستند که به توصیف و بیان آنها پرداخته خواهد شد .
۲-۲-۳-۱-ضعف تعامل زوجین و سست شدن ارزش ها
تحول در ساختار های فرهنگی و اجتماعی موجب شده است تغییرات ارزشی در جامعه ما ، آهنگی شتابان را داشته باشد . آثار این تغییرات را می توان در تمامی عرصه های حیات اجتماعی و فردی باز جست . آنچه مهم به نظر می رسد تبیین چگونگی تاثیر تغییرات نظام مند فرهنگی و اجتماعی بر روابط اعضای خانواده و بروز آسیب های خانوادگی است .
۲-۲-۳-۱-۱-تقدس زدایی از خانواده
رواج نسبیت گرایی در اصول ثابت اخلاقی و تردید در اموری که مقدس شمرده می شوند آثار شگرفی برحیات خانوادگی داشته است .کم شدن تقید زن و مرد به خانواده و یکدیگر و کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی مهمی چون غیرت برای مردان و حیا بویژه برای زنان ، افزایش روابط جنسی خارج از چار چوب ازدواج و کم شدن وفاداری از آثار سست شدن ارزش های اخلاقی است. با ملاحظه ی آثاری که ترویج مفاهیم و آموزه های منحط به جای می گذارد ، می توان به دلیل حساسیت شروع در برابر پدیده های بدعت گذاری ، به معنای ایجاد تغییر در باورها، پی برد. نباید گمان کرد که آموزه های بدعت آمیز تنها اعتقادات زوجین را فاسد می کند ، بلکه این آموزه ها چنان در تار و پود زندگی آنها تنیده می شود که پیامدهای عینی آن خارج از حد توصیف می باشد .
تاثیر تقدس زدایی سبب شده است که ازدواج از تشکیل بنای مقدس که در متون دینی از آن به ارزشمندترین سازه ی اجتماعی میثاق محکم [۸۶] و زمینه ی تقویت دین داری و کاهش گناه نام برده می شود به قرار دادی اعتباری به مثابه یک معادله اقتصادی تقلیل جایگاه یابد . زدودن تقدس از حیات خانواده و حقوق محوری، شرایطی ایجاد می کند که توجه به حقوق را از سر ناچاری موجه جلوی میدهد . به عنوان مثال اگر فرهنگ مسلط به طلاق و جبهه گیری زن و مرد دامن زد ، ترس از آینده سبب می شود که دختر و پسر بویژه دختر ، هنگام ازدواج با احتیاط بیشتری عمل کنند و با بهره گرفتن از روش های حقوقی چون شروط ضمن عقد ازدواج واخذ رسید از شوهر برای ثبت جهیزیه های وارد شده به زندگی مشترک ، خطرات احتمالی را کاهش دهند .
از سوی دیگر ترویج نسبیت گرایی حقوقی ، رواج ایده ی زمان بندی احکام شرعی همراه با حاکمیت مفاهیمی چون برابری به معنای ازمیان ب
رداشتن تمام مرزهای جن
سیتی در حقوق ، به تغییراتی در ساختار خانواده و روابط اعضاء منجر شده است. از آنجا که تاثیر تغییرات فرهنگی و اجتماعی در حوزه ی حقوق و اخلاق ضرورتاً بر زن و شوهر یکسان نیست می توان انتظار داشت که این تغییرات تعارضات خانوادگی را افزایش دهد . بعنوان مثال تاثیر اندیشه ی برابری زن را ن
سبت به پذیرش مدیریت و اقتدار مرد در خانواده ، دچار مشکل می کند و زمینه های تمکین را کاهش میدهد[۸۷] حال آنکه مرد همچون گذشته علاقه مند است تا منصب ریاست خانواده را حفظ کند . [۸۸]
در اینجاست که کشمکش های خانوادگی آغاز می شود اما به دلیل آنکه ساختارهای حقوقی و فرهنگی در زمان گذار از سنت به مدرنیسم ناهمخوان اند ، یعنی قوانین ، مدیریت و ریاست مرد را به رسمیت می شناسند اما فرهنگ مسلط امروزی ، حاضر به پذیرش اقتضائات آن نیست بنابراین نمی توان انتظار داشت که اختلافات خانوادگی پایان خوشایندی داشته باشند .
۲-۲-۳-۱-۲-تعدد زوجات ( چند همسری )
از دیگر عوامل ، تعدد زوجات می باشد . تعدد زوجات در جامعه ما که گسترش روز افزونی نیز دارد در همه ی موارد بر پایه اصول اخلاقی و در مسیر هدفهای اسلامی نبوده است و در اغلب موارد جهت جبران ضعف جنسی و هوسرانی زوج صورت گرفته است و کانون خانواده را به صحنه ی جدال و نفاق بین زن و مرد تبدیل کرده که سرانجام به انحلال کانون خانواده ومنجر به طلاق بین زوجین می گردد . استاد شهید مرتضی مطهری تحت عنوان اشکالات و معایب چند همسری چنین ابراز داشته است :«سعادت و خوشبختی زناشویی در گرو صفا ، صمیمیت ، گذشت ، فداکاری کاری ، وحدت و یگانگی است و همسری اینها در چند همه ی به خطر می افتد برای زن دشمنی بالاتر از «هوو» وجود ندارد . چند همسری زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و احیاناً شوهر وامیدارد و محیط زناشویی را که باید محیط صفا و صمیمیت باشد به میدان جنگ و جدال و کانون کینه و انتقام تبدیل می کند ، دو دستگی ها و چند دستگی ها بوجود می آید.» [۸۹]
تعدد زوجات از قوانین امضایی اسلام است و نه تاسیسی آن ، زیرا پیش از اسلام ، کتاب مقدس مذهب یهود و مسیحیت چند همسری در بین مردان امری رایج و عادی بوده است اسلام برای رعایت ضرورت های طبیعی و حفظ حقوق زن و جهات دیگر آنرا از یکسو محدود کرده و از سوی دیگر مقید به شروط دشوار از جمله رعایت عدالت نموده است.
در اسلام تعدد زوجات در برخی از شرایط نظیر زمانی که زنان تعدادشان از مردان بیشتر است برای اینکه از شوهر بی بهره نباشند، باتوجه به رعایت عدالت برای مردان تجویز شده است و قصد اسلام با تجویز تعدد زوجات در چنین شرایطی خدمت به جنس زن بوده، چون در شرایط فزونی نسبی عدد زنان آماده ازدواج بر مردان آماده ازدواج که همیشه در دنیا بوده است.
برخی از علمای علم حقوق به تاسی از علمای اسلامی اعتقاد دارند اگر چه قرآن کریم در مجاز بودن تعدد زوجات صراحت دارد ولی چون در ادامه ی همین آیه تعدد زوجات مشروط به اجرای عدالت در بین آنها می باشد چون اجرای عدالت بر تعدد زوجات مانعه الجمع می باشد بنابراین اجازه تعدد زوجات و چند همسری معلق بر محال شده است.[۹۰]
به هر جهت تعدد زوجات بر پایه هوسرانی، مغایر بهداشت روانی است بویژه آنکه زنان مجبور باشند در یک خانه با هم زندگی کنند ولی باید اذعان داشت در آنجا که در تعدد زوجات، پای مصلحت اجتماعی و مهارت خانواده و حفظ عدالت مطرح باشد، تعدد زوجات در این موارد امری صحیح و انسانی می باشد.
۲-۲-۳-۱-۳-عدم آشنایی با مسایل جنسی
غالباً اولین تماس جنسی بین زنان و مردان در شب زفاف انجام می شود. که معمولاً برای زنان توام با مشکلاتی می باشد و مردان باید به مسائلی چند توجه داشته باشند از جمله اینکه در شب زفاف برخی از بانوان دچار اضطراب هستند که ناشی از: الف- عدم آشنایی با خصوصیات اخلاقی مردیکه می خواهند با وی زندگی کنند. ب- هراس از درد پاره شدن بکارت می باشد.
در شب زفاف مرد باید با ادای کلمات و سخنان شیرین وجالب، همسرش را به زندگی آینده امیدوار سازد و باید توجه داشت که تماس و ارتباط جنسی با ملایمت و عشقبازی همراه باشد. از تماس جنسی بصورت خشونت باید جداً خودداری نمود زیرا می تواند عواقب ناگواری را بهمراه داشته باشد. بهتر است عمل جنسی در شب زفاف کامل نباشد و به محض اینکه زن احساس ناراحتی کرده و مرد متوجه شد که پرده بکارت پاره شده است از ادامه عمل جنسی خودداری کند و تمتع جنسی را برای شبهای دیگر بگذارد. همچنین نیکوتر آن است که اولین تماس جنسی در روی زمین انجام پذیرد اما اگر زن و شوهری مایل باشند اولین نزدیکی روی تختخواب انجام گیرد بهتر است زن به گونه ای روی تختخواب قرار گیرد که پاهایش بطرف زمین آویزان باشد.
میل جنسی اکثر بانوان در بین قاعدگی دارای فرم و ریتم خاصی است بصورت شدت و ضعف ظاهر می شود. معمولاً در روزهای ۱۲ تا ۱۶ از دوره ماهانه و همچنین روزهای ۲۳ الی ۲۷ یعنی ۲ الی ۴ روز پیش از قاعدگی بعدی، میل جنسی در زنان دارای شدت بیشتری است که ضروریست مردان به این نکته توجه زیادی داشته باشند زیرا رعایت این مساله در پیشگیری از اختلاف زناشوئی بسیار با اهمیت است.
برای اینکه زناشوئی برروی شالوده ای محکم و استوار پایه گزاری شود نه تنها باید سلیقه و هماهنگی اخلاقی بین
طرفین باشد، بلکه باید از نظر رو
ابط جنسی و امور آمیزشی نیز هماهنگی و توافق داشته باشند. این مسئله اخیر حتی اهمیت بیشتری از توافق اخلاقی بین طرفین دارد. در صورت عدم ارضای میل جنسی زن، بخصوص زنان نسل جدید، اختلافات زناشوئی بالا میگیرد و اغلب شاید ندانند که این مشاجرات از عدم اقناع میل جنسی است و بیشتر بمسائل دیگر ارتباط داده می شود.<br
/>برخی از دختران وقتی شوهر کرده و به خانه بخت میروند اغلب ازنظر لذت جنسی آنطور که باید و شاید راضی نمی شوند گاهی این زنان برای تمام عمر به همین حال می مانند. البته از نزدیکی احساس خوشی مختصری میکنند و این بیشتر بخاطر ارضای شوهر است ولی نه احساس طبیعی و خدادادی و خیال می کنند تمام امور جنسی همین است و شاید مدتها از مراحل مختلف یک عمل جنسی بیخبر باشند. این بی خبری از امور جنسی مانع همخوابی آنها با شوهر نمی شود.
بدون اینکه حتی لذت یک مقاربت را چشیده باشند، مثل یک زر خرید با شوهر خود همبستر می شوند و صاحب فرزندان متعددی نیز می گردند. از آن گذشته برخی از مردان حق تمتع و لذت را خاص خود دانسته و زن را وسیله آن می شمرند. از این رو زنان، اکثراً ناکامیاب و ندانسته موجب اختلافات زناشوئی می شوند. وظیفه مرد در ازدواج تنها آبستن کردن زن نیست بلکه توجه عمده او بایستی معطوف به ترضیه احتیاجات جنسی زن باشد. زنان نیز باید بدانند که اگر عفت و عصمت که مظاهر تمایلات عالیه بشری و انسانیت است و یکی از وجوه تمایز انسان از حیوان است و تا قبل از ازدواج آنها را ملزوم می کند که خود را کنترل نمایند، برای شوهر خود دست از کنترل و امساک برداشته و سعی کنند که خیلی با شوهر بی پرده صحبت کنند. برخی شوهران بدون توجه به آمادگی جنسی زن، بنا بمیل خود بزور با او همبستر می شوند، بدون اینکه توجه داشته باشند که زن، ابزار بی روحی نیست که فقط وظیفه اش فرو نشاندن آتش شهوت مرد باشد. آمادگی دو طرف شرط اساسی است. یکی دیگر از اشتباهات فاحش مردها در عمل جنسی این است که پس از اینکه زن را مهیا و آماده برای عمل جنسی ساختند. قبل از اینکه زن باوج لذت برسد والتهابش فرو نشیند پس از انزال خود، او را رها می کنند و بترضیه خاطر وی توجهی ندارند. بطور خلاصه ارضای صحیح غریزه جنسی در زندگی زناشوئی برای هر دو طرف اهمیت دارد. برای این منظور عمل جنسی باید طوری انجام شود که هر دو طرف همزمان با هم به اوج لذت جنسی برسند، بنابراین لازم است که زن و شوهر با توافق یکدیگر وقت و مدت ودفعات عمل جنسی را تعیین کنند و از آن گذشته بعلت اینکه زنها مدت بیشتری برای نیل به مرحله اوج لذت احتیاج دارند مرد، سعی نماید نقاط شهوی اختصاصی و نوع شهوت مطبوع حرکات جنسی زن را دریافته و آنرا تحریک کند.
۲-۲-۳-۲- گسترش آسیب های اجتماعی
آسیب های اجتماعی به چند قسمت منفک به قرار ذیل تقسیم بندی می شوند.
۲-۲-۳-۲-۱-فساد و انحطاط اخلاقی
از عوامل عمده افزایش طلاق، فساد و انحطاط اخلاقی است که خود به چند دسته تقسیم می شود:
دسته اول (شهوت پرستی) : زن و مردی که حریم خانواده را می شکنند و عفت و ناموس خود را در اختیار دیگران قرار می دهند، تا غرایز نامحدود جنسی خود را ارضاء کنند. اینگونه افراد خیلی زود تن به انحلال نکاح داده و کانون گرم خانوادگی را رها نموده تا به دور از این حصار بتوانند به امیال غیر انسانی و بی حد و مرز خود آرزو عمل بپوشانند. بی اطلاع از عواقب وخیم آن که خود عامل انواع بیماریهای جسمی و روحی است. متأسفانه عده زیادی از مرد و زن بعلت اغفال عده ای هوسران و شهوت پرست از آغوش گرم خانواده جدا شده بی بند و باری را بر زندگی شرافتمندانه ترجیح می دهند و برای اینکه آسان تر و راحت تر از هرگونه قید و بند اخلاق آزاد شوند تن به طلاق داده و پیوند زن و شوهری را می گسترند.
دسته دوم (مواد مخدر): مواد مخدر انواع مختلف دارد که هر یک از آنان در انحلال خانواده دارای نقش مخربی هستند. بطور کلی باید گفت معتادان به مواد مخدر چون همیشه نگران تأمین مواد مورد اعتیاد خود هستند برای آنان تأمین نیازهای مادی و عاطفی زن و فرزند مطرح نیست. در واقع معتادان بی عاطفه ترین قشر اجتماعند که از محبت خانوادگی بی بهره اند. بخصوص اگر معتاد از طبقه متوسط یا کم درآمد باشد حتی نسبت به مرگ زن و فرزند بیمار و نیازمند خویش بی اعتنا است. حاضر نیست تن به کاری دهد و یا از اعتیاد خود کم کند تا آنان را از چنگال مرگ نجات دهد بنابراین معتادان هم مرگ زودرس خود را دامن میزنند و هم مرگ زن و فرزند خود را با دست خویش امضاء می کنند و کانون خانوادگی را متلاشی می سازند. معتاد موجودی غمگین، ترسو، بی حوصله، بی اراده، مردد، لاابالی، فراموشکار و بدخلق است و همه این صفات متضاد با بقای کانون خانوادگی است. اندیشمندان علوم اجتماعی بر این عقیده اند که اعتیاد نه فقط کانون کوچک خانواده شخص معتاد را بر باد می دهد بلکه کانون خانوادگی اجتماعی را نیز به نابودی سوق می دهد زیراملتی که کارگر، کشاورز و سربازان جوانش دچار اعتیاد باشند، چنین ملتی را یارای پایداری و مقاومت در برابر تجاوز دشمن نیست، چه رسد به دشمنان وطن خویش مبارزه کند. بنابراین مواد مخدر از هر نوع آن عامل افزایش طلاق در اجتماع است و باید از آن دوری کرد، و یک مبارزه همگانی را می طلبد.</br
- ۹۹/۱۲/۱۶