پیشتر گفته شد که رفتارهای مشکلآفرین، گستره وسیعی را به خود اختصاص داده است اما دو دسته بزرگ از اغتشاشات مکرراً در مطالعههای تحلیل عاملی مشکلات سازگاری کودکان و نوجوانان شناسایی شدهاند؛ هر چند برچسبهایی که به آنها داده شده، متفاوت بودهاند. بر چسب”درونیسازیشده” و”برونیسازیشده” که در حال حاضر بهطور عمومی پذیرفته شده است، مبیّن این واقعیت است که مشکلات برونیسازیشده مستلزم تعارض با محیطاند؛ در صورتی که مشکلات درونیسازیشده در محدوده خود اتفاق میافتند. البته همه انواع مشکلات سازگاری در این دو گروه قرار نمیگیرند؛ برای مثال، مشکلات توجه و مشکلات اجتماعی را نمیتوان نه صرفاً درونسازیشده و نه صرفاً برونیسازیشده دانست (ونگ بای و دیگران، ۱۹۹۹). پارهای از پژوهشگران (برای مثال، راو و همکاران، ۱۹۸۹، نقل از سالیوان و دیگران، ۲۰۰۸) رفتار پرخاشگرانه، رفتار نقض قانون و مشکلات توجه را از تظاهرات متداول رفتار برونیسازیشده در اوایل نوجوانی قلمداد کردهاند. پارهای دیگر اشاره کردهاند که اشکال متفاوت رفتار مشکلآفرین، بهویژه در اوایل نوجوانی، با یکدیگر همبستگی دارند (فلمینگ۱[۱]، هاراچی۲، کورتس۳، آبوت۴ و کاتالانو، ۲۰۰۴).
بانگرز۵، کوت۶، اند۷و ورهولست۸(۲۰۰۳) در تحقیقی با عنوان تحول هنجاری رفتار مشکلآفرین کودک و نوجوان، در باب رفتار پرخاشگرانه، رفتار بزهکارانه و مشکلات توجه اظهار میدارند:
نشانگان رفتار پرخاشگرانه (مشکل برونیسازیشده) شامل رفتارهایی چون دعوا کردن، مسخره کردن، لاف زدن و حمله کردن است که حاکی از پرخاشگری و تضادورزی است. نوع رفتار پرخاشگرانهای که دختران و پسران نشان میدهند، طیّ تحول تغییر شکل و سطح پرخاشگری جسمانی کاهش مییابد. قسمت اعظم مطالعات نشان دادهاند که پسران بیش از دختران پرخاشگری جسمانی و کلامی نشان میدهند (کیرنز۹ و کیرنز۱۰، ۱۹۸۴).
نشانگان رفتار بزهکارانه (مشکل برونیسازیشده) شامل رفتارهایی چون دزدیدن، آتشافرزی، دروغگویی و تقلّب است. مطالعات اخیر (ناگین۱۱و ترمبلی۱۲، ۱۹۹۹؛ موفیت۱۳و کاسپی۱۴، ۲۰۰۱) نشان میدهند که اکثر پسران (۶۰ـ۷۰ درصد) و۹۰ درصد دختران، طیّ کودکی و نوجوانی هیچ عمل بزهکارانه یا ضد اجتماعیای مرتکب نمیشوند. مطرح شده است که گروه کوچکی از پسران (۱۰ درصد) و دختران (۱ درصد) در سرتاسر کودکی و نوجوانی، رفتارهای بزهکارانه و ضد اجتماعی را بهطور مستمر نشان میدهند. گروه بزرگتری از پسران (۲۶ درصد) و دختران (۱۸ درصد) رفتارهای ضد اجتماعی یا بزهکارانه را فقط طیّ نوجوانی مرتکب میشوند. آنها در گروه نوجوانان ضد اجتماع قرار دارند که خلافکاریشان محدود به دوره نوجوانی۱۵ است. مسیر تحولی هنجاری به این شکل است که رفتار بزهکارانه در نوجوانی افزایش مییابد و پسران بیشتر از دختران در سرتاسر دوره کودکی و نوجوانی رفتار بزهکارانه را نشان میدهند.
فرض بر این است که مشکلات توجه وقتی ظاهر میشوند که کودکان تحصیل را آغاز میکنند؛ به این دلیل که با تکالیف پیچیده و ساختیافته مواجه میشوند. مطالعهای در نمونه جمعیت عمومی استرالیایی، کمترین تفاوتهای سنی در تعداد نشانههای اختلال نقص توجه بیشفعالی[۲] را در دامنه سنی ۵ تا ۱۱ سال نشان داد (گومز۲، هاروی۳، کوییک۴، شارر۵و هریس۶، ۱۹۹۹). نتایج مطالعهای دیگر در نمونه بالینی پسران مبیّن آن بود که بیشفعالی ـ تکانشگری۷ با افزایش سن، به خصوص در اواخرکودکی و اوایل نوجوانی، کاهش مییابد؛ در صورتی که عدم توجه طی گذشت زمان ثابت میماند (هارت۸ و دیگران، ۱۹۹۵). مطالعات دیگر (کانتول۹، ۱۹۹۶؛ گومز، ۱۹۹۹) نشان دادند که پسران نشانههای بیشتری از عدم توجه و رفتارهای بیشفعالی را در مقایسه با دختران نشان میدهند. این یافتهها این مسیرِ تحوّلیِ هنجاری را مطرح میسازند که در ابتدا با حضور کودک در مدرسه، مشکلات توجه افزایش مییابد و سپس با گذشت زمان، فراوانی این مشکلات کاهش مییابد و سطح آنها در پسران در مقایسه با دختران بالاتر است. (صص.۱۸۰ـ۱۸۱)
بانگرز و دیگران (۲۰۰۳) به منظور بررسی تحول هنجاری بر اساس گزارش والدین از مشکلات در نمونهای متشکل از ۲۰۷۶ کودک عادی ۴ تا ۱۸ ساله آلمانی به این نتیجه دست یافتند که پسران مشکلات برونیسازیشده بیشتری را در مقایسه با دختران دارند، این مشکلات در هر دو جنس با افزایش سن کاهش مییابد، مسیر تحولی هنجاری برای رفتار پرخاشگرانه با افزایش سن هم برای پسران و هم دختران کاهش مییابد، در کودکی پسران در مقایسه با دختران سطوح بالاتری از رفتار پرخاشگرانه را نشان میدهند اما این رفتارها در پسران در مقایسه با دختران با سرعت بیشتری کاهش مییابد و در ۱۸ سالگی تقریباً هیچ تفاوت جنسیای یافت نمیشود. بر اساس نتایج این تحقیق، پسران در مقایسه با دختران رفتار نقض قانون بیشتری نشان میدهند. مشکلات توجه تا ۱۱ سالگی هم در دختران و هم در پسران افزایش مییابد و پس از آن، کاهش نشان میدهد و پسران مشکلات توجه بیشتری از دختران دارند.
موفیت (۱۹۹۳) بر مبنای آغاز و حفظ رفتار مشکلآفرین، یک مقولهبندی دو شاخهای از بزهکاری دوره نوجوانی را مطرح ساخت: نوجوانان ضد اجتماع که خلافکاریشان محدود به دوره نوجوانی است و آنهایی که خلافکاریشان در طول زندگی تداوم[۳] دارد. دسته اول فاقد تاریخچهای از رفتار ضد اجتماعی در دوره کودکی هستند. رفتار ضد اجتماعی معمولا تا ۱۲ـ۱۳ سالگی آغاز نمیشود و معمولاً تا ۱۸ـ۱۹ سالگی متوقف میشود. این گروه با رفتار ضد اجتماعی، تحت موقعیتهای خاص و اغلب در حضور همسالان، در جایی که هیچ نظارتی از جانب بزرگسال وجود ندارد، آزمایش میکنند اما معمولاً این رفتار را به نفع سبک زندگی جامعهپسندانه پاداشدهنده ترک میکنند. گروه دوم، رفتار مشکلآفرین را زود آغاز میکنند. آنها به سمت تظاهرات متنوعتر و حتی جدیتر رفتار ضد اجتماعی و بیان چنین رفتارهایی در موقعیتهای چندگانه حرکت میکنند و در آنها عمل خلاف تشدید میشود و اغلب به تبهکاری بزرگسال منجر میگردد.
استنگر۲، آخنباخ و ورهولست (۱۹۹۷) در نمونهای طولی از ۱۱۳۹ کودک ۴ تا ۱۸ ساله در آمریکا مسیرهای تحولی هنجاری رفتار بزهکارانه و پرخاشگرانه را مطالعه کردند. آنها گزارش کردند که نمرههای هـر دو زیرمقیـاس از ۴ تا ۱۰ سالگی کاهـش مییابـد. پس از حدود ۱۰ سالگـی، کـاهش نمـرههای رفتــار پرخاشگرانه ادامه مییابد اما نمره رفتار بزهکارانه تا ۱۷ سالگی افزایش نشان میدهد و در هر دو زیرمقیاس، نمرههای پسران از دختران بالاتر است.
کیلی۳ ، بیتس۴، داج و پتیت (۲۰۰۰) مسیرهای تحولی مشکلات درونـیسازیشده و بـرونیسازیشده را که به وسیله مادران و معلمان گزارش شدند، در ۴۰۰ کودک ۵ تا ۱۲ ساله آمریکایی مورد مطالعه قرار دادند. این پژوهشگران در رفتار درونیسازیشدهای که مادران و معلمان گزارش کردند، اثر جنس را نیافتند اما معلمان و مادران از نظر گزارش رفتار برونیسازیشده متفاوت بودند. معلمان رفتار برونیسازیشده بیشتری را در پسران گزارش دادند تا در دختران و سرعت کاهش این رفتارها در پسران بیش از دختران بود. گزارش مادران هیچ اثر جنسی را نشان نداد ولی مبیّن کاهش رفتار برونیسازیشده بود. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که کودکان واجد سطح اجتماعی اقتصادی پایین در مقایسه با کودکان دیگر در همان گروه سنی، سطوح بالاتری از رفتار برونیسازیشده را نشان میدهند.
در یک مطالعه، آخنباخ، دومنسی و رسکورلا (۲۰۰۳) گزارش کردند که پسران در مقایسه با دختران، در بسیاری از زیرمقیاسهای مشکلآفرین نمرههای بالاتری دارند و نوجوانان واجد سطح اجتماعی اقتصادی بالاتر در مقایسه با نوجوانان دارای سطح اجتماعی اقتصادی پایینتر، مشکلات کمتری دارند.
لیو۵، کیم۶و پیرز۷(۲۰۰۵) در نمونهای از ۳۳۷ دختر و پسر سنین ۵، ۷، ۱۰،۱۴ و ۱۷ ساله آمریکایی به این
نتیجه دست یافتند که رفتار برونیسازیشده در هر دو جنس با افزایش سن کاهش مییابد.
در مجموع، یافتههای به دست آمده از مسیر تحولی رفتار مشکلآفرین گیجکننده هستند. مطالعات متفاوت برحسب مقیاس مورد استفاده، فرد گزارشدهنده و گستره سنی مبیّن کاهش یا افزایش رفتار برونیسازیشده از اوایل کودکی تا نوجوانی هستند اما بهطور کلی، بیشتر مطالعات به این نتیجه دست یافتند که پسران در مقایسه با دختران سطوح بالاتری از رفتار برونیسازیشده دارند (لیو و دیگران، ۲۰۰۵).
موفیت، کاسپی، راتر۱ و سیلوا۲(۲۰۰۱) شواهدی طولی ارائه میدهند حاکی از اینکه تفاوتهای جنسی در رفتار ضد اجتماعی نوجوانان و بزرگسالان (شامل اختلال رفتار ارتباطی، بزهکاری، و خشونت) به این نسبت داده میشود که مردان در اوایل کودکی در معرض عوامل خطرآفرین بیشتری، از جمله نقایص عصبی شناختی، مزاجهای غیرقابل مهار، مهار ضعیف تکانهها، و بیشفعالی هستند. احتمالاً فرایندهایی که به واسطه آنها مردان و زنان به سطوح متفاوت رفتارهای مشکلآفرین میپردازند، شامل طیف وسیعی از عوامل زیستشناختی، عاطفی، اجتماعی و فرهنگی است.
۱٫ Fleming, C. B. | ۶ .Koot, H. M. | ۱۱٫ Naggin, D.. |
۲٫ Harachi, T. | ۷٫ Ende, J. | ۱۲ Trembly, R. E.. |
۳٫ Cortes, R. C. | ۸٫ Verhulst, F. C. | ۱۳٫ Moffitt, T. E |
۴٫ Abbott, R. | ۹٫ Cairnes, R. B. | ۱۴٫ Caspi, A |
۵٫ Bongers, I. L. | ۱۰٫ Cairnes, B. D. | ۱۵٫adolescence-limited |
- ۹۹/۰۹/۰۶