نارضایتی بدنی و اختلالات روانی
۲-۲-۲-۳-۱- نارضایتی بدنی و درماندگی / بهزیستی روانی
بهزیستی روانشناختی طبقه وسیعی از طبقه ها است که پاسخهای هیجانی افراد، رضایتمندی ها و ارزیابی های کلی رضایت از زندگی را شامل می شود، این ارزیابی ها همچنین می تواند شناختی باشد هنگامی که شخص آگاهانه قضاوت های ارزیابانه ای در زندگی اش می کند و ممکن است شامل فراوانی دفعاتی باشد که شخص هیجان های مثبت و منفی راتجربه می کند (داینر، لوکاس [۱]۲۰۰۰؛ به نقل از تسوسیس ، نیکولایو، سرداریس و جاج، [۲]۲۰۰۷). اخیرا توجه قابل ملاحظه ای به نقش بهزیستی روانشناختی در سلامت روانی و جسمی اختصاص داده شده است، نه تنها به خاطر اینکه یک عنصر یکپارچه با سلامت روانی است بلکه به خاطر اینکه از مولفه ها ی اصلی رضایت از سلامت جسمی نیر محسوب می شود (پرسمن و کوهن [۳]۲۰۰۵، به نقل از تسوسیس و همکاران ۲۰۰۷). تصویر بدنی نقش مهمی را در بهزیستی روانشناختی بازی می کند، از سوی دیگر به نظر می رسد افراد با بهزیستی روانشناختی بهتر به نحوی مطلوبتری می تواند با فشارهای اجتماعی برای ظاهر مقابله کنند و در نتیجه از رضایت بدنی بیشتری برخوردارند، اما تاکنون تحقیق چندانی در این زمینه صورت نگرفته است، بیشتر تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته به رابطه بین نارضایتی بدنی و درماندگی روانشناختی مربوط می شود.
درماندگی روانشناختی اشاره به نشانه های نسبتا غیراختصاصی دارد که معمولا توسط افراد افسرده و مضطرب تجربه می شود. این سازه با خلق افسرده، اضطراب، بی خوابی، تحریک پذیری و تمرکز ضعیف مشخص می شود. یک اجماع نظر کلی وجود دارد که مفهوم وسیع تر ناراحتی روانی تحت عنوان درماندگی مفهوم سازی شود ( تکامپوراث، ونکانسواران، کومار و بنت، [۴]۲۰۰۸). نظام های قراردادی تشخیص های روانپزشکی مانند DSM-IV و ICD-10 برای توصیف، درک، شناسایی و مدیریت درماندگی استفاده می شوند (تکامپوراث و همکاران، ۲۰۰۸).
محققان مسلم فرض کرده اند که درماندگی روانشناختی به نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن منجر می شود ( مک کارتی، ۱۹۹۰؛ هاوکینز و کلمنت، ۱۹۸۴ ؛ به نقل قاسمی، ۱۳۸۸). اعتقاد دیگر این است که ممکن است برای کسانی که رژیم می گیرند پرخوری یک کارکرد دفاعی باشد که براساس آن درماندگی ها به جای سایر جنبه های غیرقابل کنترل زندگی، به رفتار خوردن نسبت داده می شوند. در زیر به رابطه بین نارضایتی بدنی و افسردگی که یکی از شاخص های مهم درماندگی روانشناختی است می پردازیم:
۲-۲-۲-۳-۲- نارضایتی بدنی و افسردگی
مطابق نظریه بک در مورد افسردگی (کلارک، بک و آلفورد، [۵]۱۹۹۹؛ به نقل از بناس و
گیب، [۶]۲۰۰۷) دیدگاه های منفی درباره خود شخص در ایجاد و حفظ افسردگی سهیم هستد. نظریه پردازان معتقدند ارزیابی های منفی که افراد از همسالان دریافت می کنند به افکار منفی درباره خود منجر می شود. خود ارزیابی های منفی واسطه رابطه بین پیام های همسالان و افسردگی هستند (کول، مارتین، و پاورز، [۷]۱۹۹۷؛ به نقل از بناس و گیپ، ۲۰۰۷). رابطه بین نارضایتی بدنی و افسردگی در زنان و مردان نشان داده شده است (استیک، هیوارد و تیلور، ۱۹۹۸؛ اولیواردیا ، پوپ، بوروویکی و کوهن، [۸]۲۰۰۴؛ فابیان و تامپسون، ۱۹۸۹؛ مارکوتی ، فورتین، و پاپیلون،۲۰۰۲[۹]؛ به نقل از بناس و گیپ، ۲۰۰۷). همانطور که گفته شد، مورد تمسخر واقع شدن درباره ظاهر و وزن ممکن است در نارضایتی بدنی سهیم باشد. محققان نشان داده اند که تمسخرهای کلی در افسردگی سهیم اند زیرا تمسخر موجب می شود شخص فکر کند معیوب است و از طرفی احساس می کند که نمی تواند به آسانی آن را تغییر دهد. همانطور که نارضایتی بدنی ممکن است در ایجاد افسردگی سهم داشته باشد، افسردگی نیز یکی از عوامل خطر نارضایتی بدنی به شمار می آید.
یک رابطه قوی بین افسردگی و نارضایتی از بدن در زنان مبتلا به پرخوری روانی دیده می شود (کوپر و فربودن، ۱۹۹۳؛ کوپر و هانت، ۱۹۸۸؛ به نقل قاسمی، ۱۳۸۸). چندین مطالعه رابطه معناداری بین نارضایتی از بدن و افسردگی در نمونه هایی از نوجوانان ( مک کیپ ، مارویت، [۱۰]۱۹۹۰؛ به نقل از کیل و همکاران، ۲۰۰۰)، جوانان (الگود- مرتن، لوینسون و هاپس، [۱۱]۱۹۹۰، رایردان و کاف، [۱۲]۱۹۷۷، لیون، فولکرسون ، پری، کوداک، [۱۳]۱۹۹۳؛ به نقل قاسمی، ۱۳۸۸) و زنان بزرگسال (اسمیت و سینگ، [۱۴]۱۹۹۴؛ تیلور، کوپلر، ۱۹۸۶؛ روث، آرمسترونگ، [۱۵]۱۹۹۳؛ به نقل قاسمی، ۱۳۸۸) یافته اند. حتی در نمونه های غیر بالینی رابطه مثبت بین نارضایتی و کج خلقی دیده شده است (دنیستون، روث و گیلوری، [۱۶]۱۹۹۲؛ ویلکاکس و ساتلر، [۱۷]۱۹۹۶؛ به نقل قاسمی، ۱۳۸۸)
[۱]. Lucas & Diener
[۲]. Tsaousis, Nikolaou, Serdaris & judge
[۳]. Pressman & Cohen
[۴]. Thekkumpurath,Venkateswaran, kumar & Bennett
[۵]. Clark, Beck & Alford
[۶]. Benas & Gibb
[۷]. Cole, Martin & Powers
[۸]. Olivardia, pope, Borowlecki & Cohen
[۹]. Marcotte, Fortin & Papillon
[۱۰]. McCabe & Marwit
[۱۱]. Allgood – Merten, Lewinsohn & Hops
[۱۲]. Riedan & Koff
[۱۳]. leon, Fulkerson, Perry & Cudeck
[۱۴]. Schmidt & Singh
[۱۵]. Roth & Armstrong
[۱۶]. Denniston, Roth & Gillory
[۱۷]. Wilcox & Sattler
- ۹۹/۰۳/۱۰