طلبکار مینامند.
بدین ترتیب رابطهای که یاد شد دو چهره متفاوت دارد:
۱ ـ از سوی مثبت، که شخصی بر دیگری حق پیدا می کند؛ که آن را حق دینی یا طلب نیز میگویند. و در نظریه های نو در زمره اموال میآورند.
۲ ـ از سوی منفی، که شخصی را ملتزم میسازد، دین یا تعهد مینامند.
بنا بر این تعهد گاه به رابطه حقوقی طلبکار و بدهکار و به مفهوم جامع طلب و بدهی گفته میشود (بند یک ماده ۲۹۲ ق.م) و گاه دیگر مقصود از آن به ویژه در موردی که موضوع آن دادن مبلغی پول است، دین و التزام است(ماده ۲۹۰ ق.م). برای مثال ، وقتی که در سندی می خوانیم که حسن متعهد است صد هزار ریال به حسین بپردازد یا خانه او را تعمیر کند ، مقصود این است که حسن درباره پرداختن پول یا تعمیر خانه مدیون است.[۳]
این نکته را نیز باید یادآور شد که تعهد هم چهره مادی دارد و هم چهره شخصی : از یک سو ، طلب و دین زمانی تحقق می یابد که شخصی به عنوان طلبکار بتواند بر دیگری حق پیدا کند و رابطه حقوقی، بین آن دو ایجاد شود؛ از سوی دیگر طلب، دارای ارزش مالی است و جزء دارائی محسوب می گردد و به دیگران نیز قابل انتقال می باشد. گاه نیز چنان در قالب اشیاء مندرج است که در حکم عین خارجی میشود. چنان که سند در وجه حامل یا سهام بی نام و اسناد اعتباری در بورس، هم چون کالا خرید و فروش میگردد.[۴]
البته در نگاهی وسیع تر تعهد شامل تکالیف غیر مالی و خانوادگی نیز میگردد. گر چه این موارد در معنی عام کلمه «تعهد» است ولی تابع قواعد مادی و فنی تعهدات قرار نمیگیرد.
ب ـ جایگاه تعهد در زندگی اجتماعی
نگاهی اجمالی به آن چه در اجتماع میگذرد به خوبی نشان میدهد که تا چه اندازه در اطراف ما دین و حق وجود دارد چندان که میتوان گفت ما درون تارهایی از تعهدها که به دور خود تنیدهایم، زندگی میکنیم. هر قراردادی که میبندیم، هر خریدی که میکنیم، به هر مسافرتی که میرویم، هر کارگری که استخدام میکنیم و. با خود تودهای از تعهدات گوناگون را به سود و زیان ما همراه دارد.
از طرفی زندگی اجتماعی هر چه پیچیدهتر شود و هر اندازه که دخالت دولت در امور اقتصادی فزونی یابد، بر شمار تعهدهای
سایت های دیگر :
- ۹۹/۰۳/۰۴