پیشرفت تحصیلی را به صورت های مختلفی تعریف کرده اند . ( نی برمان ،1994) در نظام آموزشی ، پیشرفت تحصیلی را جلوه ای از جایگاه تحصیلی دانشجو می داند که ممکن است بیانگر نمره ای برای دوره ای میانگین نمرات در دوره های مربوطه به یک موضوع و یا میانگین نمرات دوره های مختلف باشد . ( به نقل از دلاورپور ، 1386) یک مدل کلی را برای بیشتر پژوهش های مربوط به پیشرفت تحصیلی ارائه داده اندوآن یک اندازه گیری چند بُعدی در پیشرفت تحصیلی عمدتا” شامل سلامت روانی ، متغیرها و ویژگی های مشخص شخصیتی ، استعدادو توانایی افراد ، انگیزه ، خود پنداره افراد ، موقعیت و محیط خانواده ، امکانات آموزشی و سواد والدین است . (دلاورپور ، 1386)
از دیدگاهی دیگر می توان عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی را به موارد ذیل خلاصه کرد :
1-داشتن هدف 2- عزت نفس 3- انگیزه 4- اضطراب 5- روش مطالعه 6- هوش 7- توجه 8- برنامه ریزی 9- جنسیت 10- عوامل بدنی 11- نارسا خوانی 12- سازش نایافتگی رفتاری 13- شرایط عاطفی روانی 14- غیبت از مدرسه
بررسی عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی
یکی از ملاک های کارایی نظام آموزشی پیشرفت و اُفت تحصیلی دانش آموزان می باشد ، و کشف و مطالعه متغیرهای تأثیر گذار بر این متغیرها ، به شناخت بهترو پیش بینی عوامل مؤثر در مدرسه می انجامد. بنابراین بررسی متغییرهایی که با پیشرفت تحصیلی در دروس مختلف رابطه دارد ، یکی از موضوعات اساسی پژوهش در نظام آموزش و پرورش است ( شریفیان ، 1381 )
مککلهلند[1] نخستین کسی بود که با همکارانش دربارهی ماهیت و اندازهگیری انگیزهی پیشرفت مطالعه کرد. وی شرایط اجتماعی را در ایجاد انگیزهی موفقیت دخیل میداند که برخی از آنها عبارتند از:
آموزش در خانواده
مککلهلند مهمترین آموزش را در خانواده، آموزشی میداند که صفاتی نظیر استقلال فردی، کنترل خویشتن، بلندپروازیهای خاص و اعتمادبهنفس را در کودکی تقویت نماید. بهنظر وی، درجهی انگیزهی موفقیت، یکبار برای همیشه در کودکی ثابت میشود و پس از آن دیگر تغییری نمیکند.
طبقهی اجتماعی والدین
بهنظر مککلهلند، طبقهی اجتماعی، انگیزهی موفقیت را تحت تأثیر قرار میدهد و این انگیزه در طبقهی متوسط بیشتر از سایر طبقات است.
تحرک اجتماعی
در افراد و گروههایی که گرایش به تحرک اجتماعی دارند، انگیزهی موفقیت بیشتر دیده میشود.
ایدئولوژی
عامل دیگری که مککلهلند به آن توجه داشته، تأثیر تغییر ایدئولوژی بر انگیزهی موفقیت است. وی این مسأله را در زمینهی پیدایش مذهب جدید، ایدئولوژی مذهبی بازسازیشده، ناسیونالیسم و… مطرح میکند. (شریفیان ،1381)
«باری سوگارمن» جامعهشناس بریتانیایی، برخی از جنبههای خردهفرهنگهای طبقهی متوسط و کارگر را، مستقیماً به پیشرفت تحصیلی افتراقی ربط میدهد. وی در مورد وجود افتراق در نگرش و دیدگاه بین دو طبقه، تفسیری ارایه میدهد و بر آن است که بهطور عمده، ماهیت مشاغل یدی و غیریدی است که موجب این تفاوتها میشود. بسیاری از شغلهای مربوط به طبقهی متوسط، فرصتی برای پیشرفت مستمر در زمینهی درآمد و مقام بههمراه دارند. این امر، مشوق برنامهریزی برای آینده میشود. بهعنوان مثال:
صرف وقت، انرژی و پول برای کارآموزی، به منظور برخورداری از موقعیتهای بالای شغلی، از آنجمله است. همچنین، بسیاری از مشاغل مربوط به افراد یقه سفید، درآمد کافی برای سرمایهگذاری در آینده فراهم میکنند.
در مقایسه، مشاغل طبقهی کارگر، نسبتاً با سرعت به حد نهایی درآمد میرسند. در این مشاغل، انتظار برای ترقی کمتر است و درآمد کافی برای سرمایه گذاری وجود ندارد. افزون بر این، امنیت شغلی در اینگونه مشاغل کم است. کارگران ساده، در مقایسه با کارکنان یقهسفید، با احتمال بیشتری اخراج میشوند.
یکی از عواملی که ممکن است بهعنوان شاخص طبقهی اجتماعی بهکار بردهشود، میزان درآمد است؛ زیرا، این شاخص، رابطهی نسبتاً نزدیکی با موقعیت اقتصادی خانواده دارد. بهعبارت دیگر: نهتنها فقر اثر مستقیمی را بر کیفیت زندگی خانواده، سوء تغذیه، بیماری و… دارد؛ بلکه بر روابط خانوادگی و الگوهای فرزندپروری نیز اثر غیرمستقیم دارد . (احمدی،1374؛ ساعی،1377؛ شریفیان، 1381).
دومین عاملی که بهعنوان شاخص طبقهی اجتماعی بهکار گرفتهشده، سطح تحصیلات است. در بسیاری از تحقیقات، از سطح تحصیلات والدین برای نشاندادن طبقهی اجتماعی استفاده شده است. در اینخصوص، بایستی اشاره نمود که مطالعات مختلف در ایران نشان داده است که سواد پدر – بهطور اخص- بهترین معیار تعیینکنندهی محیط فرهنگی و اجتماعی خانواده است و میتواند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر تواناییهای ذهنی فرزندان اثر بگذارد.
[1] -Mc.Clelland
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
رابطه خودکارآمدی،اهمال کاری و اضطراب امتحان با پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزان
- ۹۸/۰۶/۱۰