علمای اسلام اجماع دارند، همانطورکه جمعی به آن تصریح کرده اند، بر اینکه عقد در نکاح صیغه لازم است. امام خمینی(ره) می فرماید: ادعای عدم اعتبار امکان تحقق صلح، هبه و نکاح با معاطات وجهی ندارد (مورد قبول نیست)، زیرا اگر تعبد شرعی نبود بر حسب قواعد معاطات در صلح، هبه و نکاح نیز تصحیح بود، زیرا فرقی بین عناوین در آن وجود ندارد(خمینی(ره): ۱۳۷۹، ۱۶۲).
به نظر می رسد که این اجماع و سیره برای رعایت احتیاط باشد که در این صورت تحقق عقد با ایجاب و قبول کتبی باطل نیست. برخی از محققین گفته اند: هیچ اشکال و سخنی بین علماء در وجوب صیغه لفظی درعقد نکاح وجود ندارد واین یکی از چیزهایی است که فقها شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند، لازمه آن (وجوب صیغه لفظی) نفی کفایت رضایت قلبی طرفین و همچنین معاطات و نوشتن (صیغه عقد) است. عدم کفایت معاطات در نکاح، باوجود کفایت آن بر تحقق عقد در سایر عقود، اجماعی است و این اجماع مسلمین واجب ترین امتیاز نکاح از سایر عقود است(مکارم شیرازی:۱۳۸۲، ج۱، ۱۴۲).
به هرحال، در حقوق جدید که عقود ازصورت تشریفاتی خارج شده اند شاید بتوان کتابت را برای تحقق عقد کافی دانست. نوشته ای که صریحاً بر قصد نکاح دلالت کند به منزله لفظ است و می تواند مقاصد ومفاهیم را مانند لفظ بیان نماید. امروزه که شمار با سوادان به مراتب بیش از زمان قدیم شده و نوشته در زندگی مردم اهمیت بسیار پیدا کرده و قانونگذار هم برای اسناد ارزشی بیشتر از اظهارات شفاهی قائل شده است، اگر بگوئیم نوشته در نکاح نمی تواند جایگزین لفظ و مبین اراده باشد، سخنی برخلاف روح قوانین جدید و مقتضیات زمان گفته ایم. معهذا ظاهر این است که قانون مدنی عقیده مشهور فقهای امامیه را پذیرفته و لفظ را در نکاح لازم دانسته است و اگر مقید به تفسیر لفظی، که در دادگاههای ما بیشتر بکار می رود باشیم، این قول اقوی خواهد بود(صفایی و امامی: ۱۳۹۱، ۴۷-۴۸).
سوالی که به ذهن می رسد این است که، آیا بنا بر نظر فقهای امامیه ازدواج سفید شرعی است یا خیر؟ و آیا با نکاح معاطاتی هم خوانی دارند؟ در پاسخ باید گفت با توجه به نظرات فقهای مخالف و موافق نکاح معاطاتی، مشخص شد که اکثر فقهاء امامیه این نوع نکاح را صحیح نمیدانند و حتماً بر بیان الفاظ در عقد نکاح تأکید میکنند، اما اگر به نظر موافقان صحت نکاح معاطاتی عمل کنیم، چهطور؟؛ آیا در این صورت ازدواج سفید صحیح بوده و زوجیت این زوجین شرعی خواهد بود؟ در جواب این پرسش باید به مرور شرایط زوجیت در این نوع همباشی پرداخت. همانگونه که گفتیم زوجین در این نوع ازدواج بدون بیان صیغه لفظی و بدون ثبت قانونی آن زندگی خود را آغاز میکنند، همچنین آنها در اغلب موارد بهصورت پنهانی بدون اطلاع خانوادهها و یا بدون اطلاع بستگان و آشنایان به زیر یک سقف میروند، اما طبق دیدگاه موافقان صحت نکاح معاطاتی، عقد ازدواج معاطاتی باید با فعلی انجام شود که بهطور صریح بر قصد باطنی و اراده طرفین دلالت کند و هر فعلی نمیتواند مبرز این قصد باشد؛ مثلاً آبمیوه خوردن با هم، برداشتن روسری از سر زن، شیرینی تعارفکردن و… دلالت بر انعقاد پیمان ازدواج نمیکند. در ازدواج سفید نیز با وجود شواهد، عملی دال بر اعلام صریح قصد طرفین وجود ندارد و ازدواج پنهانی و بدون مراسمات و تشریفات ویژه عقد ازدواج در عرف جامعه ما، واقع میشود. ثانیاً این فقهاء در نکاح معاطاتی حکم کردهاند که باید همه شرایط ازدواج دایم و موقت رعایت شود و مثلاً در عقد موقت شروط از جمله ذکر زمان و مهریه … باید مراعات گردد. دیگر این که همه فقهاء چه موافقان نکاح معاطاتی و چه مخالفان، بهصورت متفقالقول معتقد هستند که با منعقدشدن نکاح، زوجیت شرعی منعقد میشود و در ازدواج دایم تنها طلاق است که امکان جدایی طرفین و قطع رابطه زناشویی را ایجاد میکند و طلاق هم نیازمند الفاظ است و خاتمه عقد موقت نیز نیاز به اتمام زمان صیغه یا بذل مدت از جانب مرد دارد، اما در ازدواج سفید طرفین هیچ اعتقادی به طلاق نداشته و مطابق سخنان خودشان در گفتگوهای اجتماعی، آنها بر این باورند که در این زندگی مشترک هرگاه یکی از طرفین یا هر دو احساس کنند که نمیتوانند با یکدیگر به این زندگی ادامه دهند و یا علاقهمند ادامه زندگی با فرد دیگری هستند، میتوانند آزادانه و بدون طیکردن مراحل طولانی قانونی و شیوه شرعی به زندگی مشترک خاتمه دهند و حتی آنها این زندگی را به نوعی زندگی آزمایشی میدانند تا بیشتر با روحیات و خلقیات یکدیگر آشنا شوند و هرگاه به قطعیت در مورد داشتن یک زندگی با آرامش و خوشبختی در کنار هم رسیدند، پیمان ازدواج خود را منعقد کنند تا همچون زوجهای جوانی که پس از مدت کوتاه کارشان به جدایی میکشد، به این سرنوشت دچار نشوند(به پژوه:۱۳۸۰، ۷۳).
بنابراین بنابر اذعان خود افرادی که با ازدواج سفید همخانه شدهاند، بسیاری از آنها اصلاً این همباشی را زوجیت قلمداد نمیکنند، بلکه مرحله آشنایی بیشتر برای ازدواج در آینده و یا همخانگی برای رهایی از مشکلات اقتصادی، روانی و … میدانند. بنابراین این افراد نه به ازدواج شرعی معتقد هستند و نه شرایط نکاح معاطاتی را قبول کردهاند، بلکه حتی اگر خواهان زندگی مشترک براساس دین اسلام بودند، برای آشنایی یا به علت هرگونه محدودیت دیگر در ازدواج دایم، حداقل میتوانند عقد موقت منعقد کنند. دیگر اینکه در ازدواج برای دختران وجود اذن پدر لازم و ضروری است؛ درحالیکه در بسیاری از این همباشیها حتی خانواده از این موضوع مطلع نبوده و یا بدون اجازه پدران این زندگیها آغاز میگردد. همچنین این افراد با آغاز زندگی هیچگونه تعهدی را نسبت به یکدیگر قبول نمیکنند و بهویژه مردان که طبق تعالیم اسلام قوام بوده و وظیفه تأمین نفقه همسر و فرزندان خود را دارند، با ازدواج سفید از تمام وظایف خود شانه خالی میکنند. همچنین آنها به طلاق شرعی و قانونی نیز اعتقادی ندارند و زندگی خود را بدون توجه به احکام اسلامی خاتمه میدهند و به آداب طلاق شرعی، بیان الفاظ در طلاق، داشتن شاهد بر این جدایی و حتی نگهداشتن عده برای زن پس از جدایی از همسر، هیچ پای بندی ندارند(به پژوه:۱۳۸۰، ۷۴-۷۵).
بر اساس این ادله، به نظر می رسد، ازدواج سفید تقریباً به هیچ وجه با نکاح معاطاتی در شرع انطباق ندارد و شرایط ازدواج، اذن پدر، طلاق شرعی، عده و … در آن رعایت نمیشود و مهمتر از همه آنکه در هر عقدی، قصد انسانها از ارکان ضروری تشکیلدهنده آن است، اما در ازدواج سفید در بسیاری از موارد طرفین قصد زوجیت نداشته و اگر قصد زوجیت نیز داشته باشند، به علت عدم رعایت قواعد زوجیت و طلاق شرعی، زندگی مشترک آنها همچون زندگی بسیاری از انسانها در غرب، تنها نوعی همباشی بوده و تحت زوجیت دینی قرار نمیگیرد
- ۹۸/۰۶/۰۶