سایت دانلود
سایت دانلود پایان نامه مرکز دانلود منابع علمی و تحقیقاتی مطالب منتخب و مهم حمع آوری شده
پیش بینی قیمت سهام با استفاده از داده کاوی و شبکه های عصبی – پایان نامه ارشد
2-2- آیا بازار سرمایه پیش بینی پذیر است؟
2-2-1- نظریه کارایی بازار سرمایه
بیش از ربع قرن است که توجه استادان مالی و اقتصادی دانشگاهها متوجه کارایی بازار سرمایه (Capital Market Efficiency) در کشورهای مختلف شده است. برای کشورهای سرمایهداری، کارا بودن بازار از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که در صورت کارا بودن بازار سرمایه، هم قیمت اوراق بهادار به درستی و عادلانه تعیین میشود و هم تخصیص سرمایه که مهمترین عامل تولید و توسعه اقتصادی است، به صورت مطلوب و بهینه انجام میشود. در دنیای مالی سه سطح کارایی بازار وجود دارد:
- کارایی اطلاعاتی[1]
- کارایی تخصیصی[2]
- کارایی عملیاتی[3]
2-2-1-1- کارآیی اطلاعاتی
وجود اطلاعات کافی در بازار و انعکاس به موقع و سریع اطلاعات، بر روی قیمت اوراق بهادار، ارتباط تنگاتنگی با کارایی بازار دارد. در بازار کارا، اطلاعاتی که در بازار پخش میشود به سرعت بر قیمت تأثیر میگذارد. در چنین بازاری قیمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آن نزدیک است، به عبارت دیگر، ویژگی مهم بازار کارا این است که قیمت تعیین شده در بازار، شاخص مناسبی از ارزش واقعی اوراق بهادار است. بنابراین بازار کارا به بازاری اطلاق میشود که در آن قیمت اوراق بهادار از قبیل قیمت سهام عادی منعکسکنندة تمام اطلاعات موجود در بازار یاد شد.
بازار کارا باید نسبت به اطلاعات جدید حساس باشد. اگر اطلاعات تازهای به اطلاع عموم برسد قیمت سهام عادی شرکت متناسب با جهت اطلاعات یاد شده تغییر خواهد کرد. اگر بازاری نسبت به اطلاعات جدید بیتفاوت باشد و عکسالعمل لازم را نشان ندهد؛ یعنی تحلیلکنندهای در بازار برای ارزیابی و بررسی اثر اطلاعات جدید بر قیمت نباشد، طبعاً آن بازار کارآیی نخواهد داشت.
کارآیی اطلاعاتی به نوبة خود به سه شکل ضعیف[4]، نیمهقوی[5] و قوی[6] تقسیم میشود:
شکل ضعیف: انعکاس اطلاعات در قیمت سهام ممکن است در سطحی نازل و به اصطلاح در شکل ضعیف آن مطرح باشد. در این سطح از کارایی، قیمتهای اوراق بهادار فقط اطلاعاتی را که در گذشته قیمتها نهفته است و از توالی تاریخی قیمتها حاصل میشود، منعکس میکنند، و این اطلاعات بلافاصله در قیمتهای جاری منعکس میشوند. در این حالت فرض میشود قیمت اوراق بهادار فقط منعکسکننده روند تاریخی قیمت سهام است و قادر نیستیم روند آینده قیمت سهام را پیشبینی کنیم؛ قیمت سهام روند خاصی ندارد. بازار سهام حافظهای ندارد؛ یعنی قیمت سهام در بازار کارا به شکل تصادفی تغییر میکند. این همان نظریه گشت تصادفی[7] است. اگر این نظریه صحت داشته باشد، آن دسته از سرمایهگذاران که براساس نمودار سهام را انتخاب میکنند، راه خطا میروند. (اصولا دو گروه تحلیلگر در بازارهای سرمایه داریم: چارتیستها [8]بنیادگراها[9])
چارتیستها معتقدند که امکان محاسبه ارزش ذاتی سهام و اوراق قرضه وجود ندارد. باید انتخاب سهام و اوراق قرضه وجود ندارد. باید انتخاب سهام را براساس نمودار انجام دهیم. میگویند بازار دستخوش حالتهای شبهروانی میشود. همچنین میگویند با بررسی روند گذشته قیمتها میتوان روند آینده را پیشبینی کرد. آدمی خبره میتواند این روند را تشخیص دهد. استادان مالی دانشگاهها به این گروه ایراد میگیرند و میگویند آنها فالگیران حرفه مایند، گروه اخیر هوادار بررسیهای بنیادیاند. معتقدند هر سهم ارزش ذاتی دارد، و برای تعیین آن ارزش، میباید با اتکا به همه مطالعات موجود به مطالعه عمیق و بنیادی شرکت و کل اقتصاد پرداخت. چارتیستها در برخورد با نظریات و استدلالهای بنیادگراها موضعی دفاعیتر گرفته میگویند: هدف ما تعیین تغییرات بلندمدت ارزش سهام نیست؛ باید به دنبال استفاده از فرصتهای کوتاهمدت بود؛ سودهای آتی را باید دنبال کرد. مطالعات دانشگاهیان نشان داده است که با احتساب هزینههای کمیسیون خرید و فروش، سود کسی که از نمودار استفاده میکند، بیش از کسی نیست که برحسب تصادف سهام را میخرد. البته، هر دو گروه معتقدند که بازار تغییر قیمت دارد و مقداری از این تغییر لحظهای است و حاصل عدم تعادل بین عرضه و تقاضا در لحظه خاص است و به ارزش بلندمدت سهام ربطی ندارد. بقیه تغییرات میانمدت و بلندمدت است. چارتیستها میگویند ما میتوانیم منحنی بالا و پایین رفتن قیمت سهام را ترسیم کنیم، و یک راه پولدار شدن این است که معین کنیم در چه زمان باید سهام را خرید و در چه زمانی آن را فروخت. بنیادگراها میگویند مشکل این استکه نمیدانیم چه وقت قیمت، پایینتر است که بخریم و چه وقت بالاترین است که بفروشیم. اینان میگویند میزان بازده بهدست آمده به پذیرش خطر مربوط میشود. اینان نمیگویند میلیونر شدن در بازار بورس ممکن نیست؛ اما عقیده دارند میلیونر شدن از روی نمودار امکان ندارد، چنین کاری در بازار کارامد فقط به اقبال افراد بستگی دارد. در بازار کارامد نمیتوان پیوسته بازدهی بهتر از بازار بهدست آورد. در کوتاهمدت میشود، اما آن هم صرفاً به اقبال بستگی دارد و نه به خبرگی و چارت.
پس، در شکل ضعیف نظریه کارایی بازار، فرض بر این است که قیمتهای سهام بازتاب آن اطلاعاتی است که در تاریخچه گذشته قیمتهای سهام نهفته است؛ مثلاً، اگر الگویی فصلی در قیمتهای سهام یافت شود، مثلاً کاهش قیمتها در آخرین روز معامله سال و آنگاه افزایش آن در اولین روز معامله سال جدید، بازار، این الگو را بهسرعت شناسایی، و با تعدیل قیمت، اثر این پدیده را خنثی میکند. با پیشبینی افزایش قیمت در روز اول سال جدید، کارگزاران خواهند کوشید که در همان لحظههای اولیه افتتاح بورس در سال نو، از این تفاوت استفاده کنند. تلاش آنها برای خرید، باعث افزایش قیمت در همان دقایق نخستین میشود. کارگزاران پختهتر و باهوشتر فرامیگیرند که کار درستتر، خرید سهام در آخرین روز پایانی سال قبل است، چراکه در این ساعت قیمتها پایینتر است. تلاش آنان برای خرید در روز آخر باعث افزایش قیمتها میشود، و دامنه کاهش قیمت در روز آخر را کاهش میدهد. این روند خرید زودتر و زودتر آنقدر ادامه مییابد تا اثری از بالا رفتنهای عمده و پایینآمدنهای بزرگ در نمودار قیمتها باقی نماند. هر نوع الگوی مشابه و حتی پیچیدهتری در طول زمان حذف میشود، تا آنجا که امکان هر نوع پیشبینی روند آینده از الگوی گذشته ناممکن شود. وقتی به این مرحله از کار برسیم، شکل ضعیف نظریه بازار کار تحقق یافته است.
شکل نیمهقوی: این سطح از نظریه میگوید که قیمت سهام، منعکس کننده همه اطلاعات عام و منتشر شده است. در اینجا، اطلاعات عام محدود به قیمتهای گذشته نیست و دربرگیرنده هر اطلاعاتی درباره عملکرد شرکت و مشخصات صنعتی است که آن شرکت در آن فعالیت میکند.
بورسهای معروف دنیا معمولاً از شرکتها میخواهند که اطلاعاتی درباره تمامی اوضاع شرکت را به اطلاع عموم برسانند. در بازار کارا در شکل نیمهقوی، قیمت بلافاصله با ورود اطلاعات جدید متأثر میشود؛ مثلاً در بورس نیویورک، اگر قیمت سهم جنرال موتورز x دلار است، این رقم با توجه به همه اطلاعاتی است که درباره این شرکت منتشر شده است، و اگر اطلاعات تازهای درباره این شرکت و یا صنعت و کل اقتصاد برسد، در یک بازار کارا، بلافاصله تعدیل قیمت صورت میگیرد. این کارایی کمک بزرگی به سرمایهگذاران است، بهویژه آنهایی که کاری با بورس ندارند، و نیز برای کسانی که شناختی همهجانبه از امور مالی ندارند. اگر تعدیل قیمت بلافاصله پساز رسیدن اخبار و وقوع حوادث رخ ندهد (که مثلاً در بورس تهران رخ نمیدهد) این نشانه عدم کارایی بازار وعدم استقرار نیروهای بازار در آن موقعیت است.
شکل قوی: در این حالت فرض آن است که تمام اطلاعات مربوط و موجود، اعم از اطلاعات محرمانه و اطلاعات در دسترس عموم (جاری) در قیمت اوراق بهادار انعکاس مییابد. قیمت اوراق بهادار حتی منعکس کننده تمام اطلاعات محرمانه جاری و تاریخی است. این دیگر گستردهترین مفهوم از کارایی است؛ در این شکل، اگر اتفاقی در شرکت بیفتد دیگر نمیشود گفت که فقط مدیرعامل آن را میداند و دیگران از آن بیاطلاعند. در این زمینه، قیمت سهام شرکت مورد نظر بلافاصله در برابر این اتفاق واکنش نشان میدهد، چرا که دیگر اطلاعات محرمانهای (معامله به اتکای اطلاعات محرمانه[10] در بسیاری از کشورها جرم، و حتی جرم جنایی به شمار میرود و در صورت اثبات، مشمول جرائم سنگین و پرداخت خسارت میشود) نباید در میان باشد.
در چنین شرایطی، فرض این است که سیستمهای کنترل داخلی شرکت به قدری قوی است که کسی نمیتواند اطلاعات محرمانه یا اطلاعات اختصاصی، داشته باشد. وقتی مثلاً مدیرعامل یا هیأتمدیره از امری باخبر میشوند، بلافاصله بقیه نیز آن را میشنوند و چون همه خبر دارند، قیمت به سرعت تأثیر میپذیرد و بنابراین، اطلاعات به ظاهر محرمانه دیگر ارزش چندانی برای آن مدیرعامل و سایر مدیران عالیرتبه ندارد. (معمولاً معامله سهام توط مدیران ممنوع نیست، ولی آن معاملهها میباید به اطلاع ضابطان و مسئولان رسانده شود. به علاوه، مدیرانی که سهم شرکت خود را میخرند یا میفروشند، نباید به سرعت این کار را انجام دهند. معمولاً برای این کار فاصله زمانی تعیین میشود؛ مثلاً ٦ ماه، یعنی حداقل بین خرید و فروش ٦ ماه فاصله زمانی لازم است و چنین فاصلههایی مجاز است و میباید به اطلاع عموم هم برسد) شکی نیست که این نوع کارآیی فقط در کتابها یافت میشود، و حتی در بورسهای بسیار معتبر هم واقعیت نمییابد؛ یعنی آنهایی که دسترسی دست اول به اطلاعات دارند، بازدهی سرمایهگذاریشان بیش از عامه مردم و سرمایهگذاران معمولی است. اگر بازار به شکل قوی کارا نباشد، کسی که سرمایه دارد و اطلاعاتش از بقیه بیشتر است و افراد خبرهای رای تحلیل این اطلاعات خاص در دسترس دارد، قاعدتاً بازده بیشتری بهدست میآورد. البته، کسانی هم هستند که غیر از اشاره به شواهد تجربی، معتقدند که شکل قوی بازار کارامد سرمایه عملی نیست، چون تمایز بین اطلاعات محرمانه و غیرمحرمانه میسر نیست، و بهعلاوه از شدت محرمانه بوددن اطلاعات در طول زمان کاسته میشود. چهبسا موضوعی که امروز محرمانه است، فردا غیرمحرمانه تلقی شود. به علاوه، هنوز آزمون دقیقی که آشکارا بیانگر تأثیر اطلاعات محرمانه بر قیمت اوراق بهادار باشد، به اجرا درنیامده است؛ یعنی بهطور عملی روشن نشده که چنین تأثیری وجود دارد.
هرچه از سطح ضعیف نظریه به سمت سطح قوی نزدیک میشوید، انواع مختلف تحلیلهای سرمایهگذاری در تعیین مرز بین سرمایهگذاریهای سودآور و غیرسودآور اثر خود را از دست میدهند و کمرنگتر میشوند.
اگر شکل ضعیف معتبر باشد، تحلیل فنی یا تحلیل نمودار قیمت سهام بیاثر میشود. وقتی حرکت قیمت سهام از الگوی خاصی تبعیت میکند، استفادهکننده از نمودار (چارتیست) نتیجه میگیرد که سهام در آینده جهت معینی خواهد داشت. درواقع، چارتیست از فنون مختلف برای ارزیابی رشته قیمتهای قدیم سهام سود میجوید تا رشته قیمتهای آینده سهام را برآورد کند. اگر شکل ضعیف بازار کارا برقرار باشد، اطلاعاتی در قیمتهای گذشته سهام وجود ندارد که در پیشبینی آینده بهکار آید. هر اطلاعی که بوده توسط هزاران چارتیست قابل در مناطق مختلف تحلیل شده، و به اتکای آن تحلیلها خرید و فروش صورت گرفته است. از اینرو، قیمت سهام به سطحی میرسد که دربرگیرنده همه اطلاعات مفید منعکس در قیمتهای گذشته سهام است.
اگر شکل نیمهقوی فرضیه بازار کارا مورد نظر باشد، هیچ تحلیلی به شما کمک نمیکند که بازدهی بهتر از بقیه به دست آورید. تا زمانی که تحلیل شما به اطلاعات عام منتشر شده متکی است، مثلاً تحلیل صورتهای حسابداری شرکت، دیگر تحلیل کارساز نیست و نمیتواند به تمایز بین سرمایهگذاری سودآور و غیرسودآور منجر شود. این صورتها را قبلاً هزاران تحلیلگر دیگر مورد بررسی قرار دادهاند؛ آن تحلیلگران به اتکای آنچه یافتهاند، عمل کردهاند، و قیمت جاری سهام اکنون بازتاب تمام اطلاعات مربوطی است که در صورتهای مالی یافت میشود. همین مسئله در مورد سایر منابع اطلاعات عمومی منتشر شده صدق میکند.
[1] Informational
[2] Allocational
[3] Operational
[4] Weak
[5] Semi- Strong
[6] Strong
[7] Random Walk
[8] Chartist
[9] Fundamentalists
[10] Inside Trading
متن کامل پایان نامه در لینک زیر از سایت علم یار :
پیش بینی قیمت سهام با استفاده از داده کاوی و شبکه های عصبی
متن کامل این پایان نامه و بقیه پایان نامه های سایت در سایت elmyar.net
جدید :ابزار گردآوری داده ها:-رابطه هوش هیجانی با خودکارامدی
پایان نامه ارشد رشته روان شناسی:
عنوان پایان نامه : بررسی رابطه هوش هیجانی با خودکارامدی مدیران گروههای آموزشی در دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه ده کشور
ابزار گردآوری داده ها:
داده های لازم برای پاسخگویی به سوالات تحقیق از طریق دو پرسشنامه جمع اوری شده است1- پرسشنامه هوش هیجانی 2- پرسشنامه خود کار امدی محقق ساخته.
الف- پرسشنامه هوش هیجانی:
از آنجاییکه پرسشنامه هوش هیجانی بار-ان دارای 15 مقیاس می باشد و از این 15مقیاسها ،5 مقیاس آن با پنج مولفه مورد استفاده در این پژوهش ،که بر اساس نظریه گلمن است مطابقت دارد. بنابراین سعی شد که از این پرسشنامه جهت آزمودن هوش هیجانی مدیران استفاده شود.
مشخصات آزمون هوش هیجانی بار –ان : این آزمون دارای 117 سوال و 15مقیاس می باشد که توسط بار-ان بر روی3831 نفر از5 کشور (آرژانتین ،آلمان،هند،نیجریه و آفریقای جنوبی ) که 48/8 درصد آنان مرد و 51/2 درصد آنان زن بودند ،اجرا شده و به طور سیستماتیک در آمریکای شمالی هنجار یابی گردید.
نتایج حاصل از هنجاریابی نشان داد که آزمون از حد مناسبی از اعتبار و روایی برخوردار است . همانطور که در تاریخچه این آزمون آمده است این آزمون در اصفهان نیز هنجار یابی شده است.
پاسخ های آزمون نیز بر روی یک مقیاس 5 درجه ای در طیف لیکرت (کاملا موافقم ،موافقم،تاحدی موافقم،مخالفم،کاملامخالفم) تنظیم شده است. مقیاس های مورد استفاده در پرسشنامه :خوداگاهی هیجانی،انگیزش،خودابزاری یا خودگردانی ،همدلی و مهارت های اجتماعی.
.
روش نمره گذاری پرسشنامه هوش هیجانی :
از آنجا که گزینه ها بر روی یک طیف5 درجه ای لیکرت تنظیم شده اند نمره گذاری از 5 به یک (کاملا موافقم 5 و کاملا مخالفم 1) و در بعضی سؤالات با محتوای منفی یا معکوس ،که باعلامت* مشخص شده اند از یک به 5 (کاملا موافقم 1 و کاملا مخالفم5) انجام می شود .نمره کل هر مقیاس ،برابر با مجموع نمرات هر یک از سؤالات آن مقیاس و نمره کل آزمون برابر با مجموع نمرات 5 مقیاس می باشد. کسب امتیاز بیشتر در این آزمون ،نشانگر موفقیت برتر فرد در مقیاس مورد نظر یا در کل آزمون و بر عکس میباشد. مثلا کسب امتیاز بالاتر در مقیاس خود آگاهی ؛نشان دهنده ،خود آگاهی بیشتر در فرد است.
ب -پرسشنامه خودکارامدی :
برای سنجش مفهوم خودکارامدی تمامی ادبیات و مبانی نظری مورد مطالعه قرار گرفت .نهایتا بر اساس نظریه خودکارامدی باندورا (1997) پرسشنامه ای مرکب از 22 سؤال در طیف پنج درجه ای لیکرت تدوین شد.
متن کامل بررسی رابطه هوش هیجانی با خودکارامدی مدیران گروههای آموزشی در دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه ده کشور
- ۹۶/۰۳/۱۵