تکه هایی از متن پایان نامه :
2-2-4-3- مدل وین و هدوین[1] (1998)
مدل چهار مرحلهی[2] یادگیری خودتنظیمی را وین و هدوین (1998) ارائه کردهاند. آنها یادگیری خودتنظیمی را به عنوان یک رویداد توصیف میکنند. یادگیری خودتنظیمی به عنوان یک قسمت جدانشدنی یادگیری است. آنها فراشناخت را به عنوان راهنمای رفتار که دانشآموزان را قادر به انطباقپذیری میسازد تعریف میکنند. چهار مرحلهی پیشنهادی وین و هدوین عبارت است از:
1- تعریف ماهیت تکلیف، 2- انتخاب هدف و برنامهریزی، 3- اجرا کردن تاکتیکها، 4- اتخاذ شیوههای فراشناختی. (فتاحی 1389).
در اولین مرحله تکلیف تعریف میشود. و به وسیله اطلاعاتی که یک دانشآموز درباره یک تکلیف به دست میآورد مشخص میشود. این مرحله میتواند به دو مولفهی فرض شده تقسیم شود.
الف) شرایط شناختی که از یادگیری خود تنظیمی حمایت میکند.
ب) شرایط تکلیف به عوامل بیرونی از قبیل در دسترس بودن منابعی که بر توانایی یادگیرندگان جهت انجام موفقیتآمیز تکلیف اشاره دارد. مطابق با این مدل هم شرایط شناختی و هم شرایط تکلیف به صورت مشترک بر توانایی یادگیرنده، جهت ارزشیابی تکلیف و تدوین نتایج مورد انتظار تاثیر میگذارد.
در دومین مرحله، تعیین اهداف و برنامهریزی توسعه مییابد. در این مرحله یادگیرندگان ممکن است اهداف چندگانهای با معیار وملاکهای مختلف برای عملکرد داشته باشند. یادگیرندگان این ملاک و معیارها را بر مبنای دانشی که درباره حوزه تکلیف دارند، تعیین میکنند و تکالیفشان را انجام میدهند و نحوه نظارت بر عملکردشان را ارزیابی میکنند.
در سومین مرحله، وضع کردن فنون و راهبردهای برنامهریزی برای مرحله قبلی است که شامل راهبردهای جستجوی اطلاعات از قبیل مشخص کردن اطلاعات مهم و خلاصه کردن راهبردهای مددجویی از قبیل کار در گروهها با درخواست کمک از همسالان یا معلمان است. هدف، اجرا نمودن راهبردها و تولید دست آوردهای شناختی از قبیل سازماندهی اطلاعات در حافظه با نوشتن گزارش است.
در چهارمین مرحله، بر استفاده از دانش فراشناختی به ویژه نظارت کردن بر ارزیابی از عملکرد تاکید دارد. (فتاحی 1389).
2-2-4-4- مدل بوکارتز:
بوکارتز طی سالهای، 1992، تا 1996، الگوی سازگاری با یادگیری را برای کلاس درس طراحی کرد. در این الگو، نقش اصلی در فرایند یادگیری خود تنظیمی به ارزیابی[3] داده شده است. این ارزیابی تحت تاثیر سه نوع اطلاعات قرار دارد:
1- ادراک فرد از موقعیت یادگیری، 2- دانش فراشناختی وابسته به قلمرو خاص، 3- نظام خود (نقل درکدیور، 1386).
بوکارتز در آخرین مقاله خود (1999)، الگوی سه لایهای را برای یادگیری خودتنظیمی ارائه کرد. در این الگو بیرونیترین لایه به خودتنظیمی اختصاص دارد، لایه میانی، نشان دهندهی تنظیم فرایند یادگیری با استفاده از دانش و مهارتهای فراشناختی برای تنظیم یادگیری خود است و لایه درونی، شامل تنظیم شیوههای پردازش اطلاعات و انتخاب راهبردهای شناختی است (همان منبع).